خداوند متعال، رسول خدا صلی الله علیه و آله 1 و اهل بیت علیهم السلام او را برای اهل عالم، به ویژه پیروانشان، به عنوان الگو آفریده است. مسلمانان جهان وظیفه دارند در تمام شئونات زندگی ـ اعم از فردی، اجتماعی، سیاسی، اخلاقی و غیره ـ به آنان اقتدا نمایند.
یکی از نکات قابل توجّه در سیره پیشوایان معصوم علیهم السلام نحوه رفتار آنان با همسران شان است. هر چند به خاطر طبیعت موضوع و نیز شرایط اجتماعی، حجم شواهد و مواردِ بر جای مانده در تاریخ، در این خصوص فراوان نیست؛ همین اندک نیز بسیار ارزشمند و گویاست.
حضرت علی علیه السلام در مورد فضیلت ماه مبارک رمضان می فرماید:
اللّه اللّه فی صیام شهر رمضان فانّه جنّة من النار: خدا را، خدا را، در روزه ماه رمضان، زیرا که سپرى است در برابر آتش دوزخ.1
امام على علیه السلام فرمود:
الصیام اجتناب المحارم کما یمتنع الرجل من الطعام و الشراب :روزه پرهیز از حرامها است همچنانکه شخص از خوردنى و نوشیدنى پرهیز مى کند. 2
حضرت در مورد برترین روزه می فرمایند:
صوم القلب خیر من صیام اللسان و صوم اللسان خیر من صیام البطن.
روزه قلب بهتر از روزه زبان است و روزه زبان بهتر از روزه شکم است.3
ایشان در مورد روزه بى ارزش می فرمایند:
نوشتار حاضر با این نگرش تدوین شده است که اگر خواهان آن هستیم که علوم انسانی را با استفاده از تعالیم نهج البلاغه متحول نماییم، باید به آن بخشهایی از سخنان حضرت امیر(ع) مراجعه کنیم که ایشان در آن، حکومت جهانی آخرین ذخیره خداوند و برپا دارنده ی حقیقی و تام تعالیم الهی یعنی حضرت بقیه الله (روحی و ارواحنا فداه) را توصیف نموده اند. به عبارت دیگر این نوشتار، سخنان حضرت علی(ع) درباره ی امام عصر(عج) را ذیل ۶ عنوان دسته بندی کرده و معتقد است که برنامه ریزی برای تحول در علوم انسانی بایست با عنایت به چشم انداز حکومت کریمه حضرت حجت(عج) که توسط امیرالمومنین(ع) ترسیم شده است صورت گیرد مثلا وقتی بدانیم حضرت علی(ع) فرموده اند: «زمانی که مهدی بیاید نظرها را تابع قرآن می سازد در حالیکه تفسیر قرآن قبل از ظهور او تابع هواهای نفسانی شده است»، سبب می گردد تا بدانیم اگر خواهان تحول در علوم انسانی هستیم و می خواهیم آن را مطابق تعالیم الهی و علی الخصوص زمینه سازی قیام حضرت حجت(عج) (که در حقیقت انقلاب اسلامی ما و خون شهدایی که برای بقای آن ریخته شده، قطعا در راستای تحقق آن مهم بوده است) سازماندهی کنیم، باید شرایط را برای جلوگیری از تفسیر قرآن مطابق هواهای نفسانی، فراهم ساخته و با تحول در علوم انسانی به تفسیر قرآن مدنظر حضرت حجت(عج) نزدیک شویم.
ادامه مطلب ...
آنچه پیش رو دارید، نگاهی است به مسئله مهدویت و سیمای حضرت مهدی علیه السلام در کلمات گهربار امیر مؤمنان علی علیه السلام.
انفاق عبارت است از خرج کردن و بخشیدن مال در راه خدا برای کسانی که به آن نیاز دارند. از دقت در آیات قرآنی و روایت های اهل بیت علیهم السلام به خوبی این حقیقت معلوم می شود که انفاق یکی از اصول مهمّ تربیتی و نیز سیاست های لازم و بسیار مفید اقتصادی است که علاوه بر کمک به رشد و تعالی معنوی انسان نقش مهمی در جلوگیری از پدیده انباشت سرمایه و به وجود آمدن قشر تنگ دست دارد؛ به عبارت دیگر انفاق موجب پر شدن شکاف های اجتماعی ناشی از فقر می شود و به عنوان یک مکانیزم فعّالِ تعدیلِ ثروت از تقسیم شدن افراد جامعه به دو قشر فقیر و سرمایه دار جلوگیری می کند. در رهنمودهای قرآن و اولیای الهی به همان میزان که خسیس بودن سرزنش شده، انفاق به دیگران و بخشندگی ستایش شده است. حتی در برخی از آیات بذل وبخشش در ردیف ایمان به غیب و پایبندی به نماز، از جمله اوصاف پرهیزگاران دانسته شده است.
در میان همه مذاهب الهی و انسان های با انصاف جهان، فضیلت و ارزشی بالاتر از عدالت و احسان نیست; اسلام که دین انسان سازی و جامعه سازی و تکامل است; این، دو خصلت را پس از توحید و اساس دین، در راس ارزش ها قرار داده و اهمیت فوق العاده ای برای آنها قائل است .
قرآن می فرماید: «ان الله یامر بالعدل و الاحسان » . (1) خداوند به عدالت و احسان فرمان داده است .
پیامبر اکرم (ص) فرمودند: «جماع التقوی فی قوله تعالی ان الله یامر بالعدل والاحسان » . (2) مجموعه تقوا و پرهیزکاری، در این گفتار خدا است که می فرماید: خداوند به عدالت و احسان، فرمان می دهد .
عدالت به معنی حقیقی کلمه، یعنی هر چیزی در جای خود قرار گیرد; بنابراین، هرگونه افراط یا تفریط، تجاوز از قانون عدالت است; نتیجه اینکه در امور اجتماعی، تجاوز به حقوق دیگران بر خلاف اصل عدالت است . امام صادق (ع) می فرمایند: «المیزان العدل » (3) ترازوی سنجش، همان عدالت است . ترازویی که به طور دقیق، حق را از باطل جدا می سازد و حقیقت را نشان می دهد، اندازه ها و حد اعتدال را تبیین می کند، عدالت نیز همان ترازوی دقیق سنجش در همه عرصه های زندگی انسان است .
ادامه مطلب ...یکی از شگفت انگیزترین زاویه دیدهای بهره گیری از طبیعت و روح معنوی جامعه، در سخنان ارزشمند امام علی(ع) نمود یافته است.
تبیین این دیدگاه از آن لحاظ شایسته واکاوی است که پس از مأنوس شدن به کلام حضرت به خوبی آشکار می شود که چگونه حضرت با به کارگیری اجزای سخت و لطیف طبیعت، ره به زوایای پنهان خلق و خوی آدمیزادگان می برد.
آنچه در این نوشتار ارائه می شود، کوشش با پایان و ناقعی در اقیانوس ژرف حکمت و معانی امیرالمؤمنین(ع) است که نگارنده بدون هیچ گونه تحلیل و برداشتی به محوریت گزیده کلمات آن حضرت در راستای درس آموزی طینت آدمی از طبیعت فراگیر، به بیان آن می پردازد.
ادامه مطلب ...
برخی از متفکران معاصر غرب بر این عقیدهاند که ادیان، از جمله اسلام، عامل اساسی تخریب و ایجاد بحران محیط زیستاند. این مقاله با ردّ این ادعا، اثبات میکند اخلاق زیستمحیطی که غربیها در دورة معاصر در اندیشة رعایت آن برآمدهاند، پیشتر در منابع و آموزههای دینی و اسلامی بدان توجه شده است. در این میان، ریزترین نکتههای اخلاق زیستمحیطی مانند توجه و اهتمام به آبادانی زمین و طبیعت، سفارش به حفظ حقوق کشاورزی و دامپروری، رعایت عدالت در رفتار با حیوانات و بچههای آنها، پرهیز از استفادهای بیحدّ و حصر و اجتناب از اذیت و آزار موجودات در سیرة علوی، به ویژه کتاب نهج البلاغه بازتاب گستردهای داشته، و افزون بر آن، امامعلی(ع) راهکارهای عینی حفاظت از محیط زیست را ارائه کرده است. امامعلی(ع)، در نهجالبلاغه به تنظیم رفتار کارگزارنش، در بهرهبرداری از حیوانات به گونهای دقیق و قابل توجه پرداخته است. این مقاله به بررسی موارد مذکور در نهجالبلاغه میپردازد.
ادامه مطلب ...حیوانات نقش مهمی در زندگی بشر ایفا می کنند چه از جهت استفاده از وجود آنان برای مصرف غذایی و چه استفاده برای حمل و نقل و پوشاک، و چه از جهت تفکر و تدبر در خلقت آنان و پی بردن به قدرت لایزال پروردگارمان؛
بنابراین جا دارد که حقوق آن ها را شناخته و رعایت کنیم ، در دین عزیز ما و سخن ائمه اطهار سفارشات زیادی در مورد آن ها شده است ،که در این جا به برخی از آنان که در کلام نورانی امام علی علیه السلام آمده است را برای شما عزیزان نقل می کنیم.
حضرت علی (علیه السلام) در نامه ای به یکی از کارگزاران مسئول گرفتن زکات، ضمن تأکید بر رعایت حقوق انسان ها، به چگونگی رعایت حقوق حیوانات می پردازد:
الف) تنظیم شیوه ی ورود به میان حیوانات: حضرت در این باره تأکید می کند مانند کسی که بر رمه و حیوانات چیرگی و تسلط و قصد آزار و اذیت آنها را دارد بر آنها وارد نشو: «فَإِن کَانَت لَهُ ماشیه او ابل فلا تدخلها الا باذنه، فانَّ اکثرها له، فإذا اتیتها فلا تدخلها دخول متسلط علیه و لا عنیف به، و لا تنفرنَّ بهیمهً وَلاَ تُفزعنَّها...»(1)
آنچه براى مردان خدا حائز اهمیت است، خشنودى ذات پاک اوست، و امیرمومنان امام على علیه السلام مردى که براى رضاى خدا چنان در جبهه جنگ شمشیر مى زند و پایمردى نشان مى دهد که هیچ پهلوانى را یاراى مقاومتش نیست، در نیمه هاى شب چنان اشک مى ریزد و به درگاه خداوند زارى و سرانجام به حالت اغماء مى افتد، گوئى که ترسوتر از او یافت نمى شود و به گفته شاعر عرب: «جمعت فى صفاتک الاضداد»؛ یعنى: صفات متضاد در شخص تو ـ امیرالمۆمنین على علیه السلام ـ جمع شده.
آرى او به هنگام خشم بر دشمنان خدا قاطع ولى
در مقابل کودک یتیم آنقدر متواضع و مهربان بود که در برابر طفل یتیم روى
خاک مى نشست، دست مرحمت بر سر او گذاشته و آه مى کشید و مى فرمود: بر
هیچ چیزى مثل کودکان یتیم آه نکشیده ام. چنانکه در وصیتنامه باشکوه خود
فرمود:
«اللَّهَ اللَّهَ فِی
الْأَیْتَامِ فَلَا تُغَیِّرُوا أَفْوَاهَهُمْ وَ لَا تضیعوا [یَضِیعُوا]
بِحَضْرَتِکُمْ فَقَدْ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ یَقُولُ مَنْ عَالَ
یَتِیماً حَتَّى یَسْتَغْنِیَ أَوْجَبَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ
بِذَلِکَ الْجَنَّةَ کَمَا أَوْجَبَ اللَّهُ لِآکِلِ مَالِ الْیَتِیمِ
النَّار؛ (بحارالأنوار، ج 42، ص 199)
درباره
یتیمان از خدا بترسید. مبادا که گرسنه بمانند و در جمع و جامعه شما تباه
شوند من از پیامبر خدا شنیدم که مى فرمود: اگر کسى یتیمى را، تا آنجا که بى
نیاز شود، سرپرستى کند خداوند به پاداش این کار، بهشت را بر او واجب مى
کند. چنانچه اگر کسى مال یتیم را بخورد، خداوند -سوختن در- آتش را بر او
واجب مى فرماید.
یکی از شیوه های رفتاری امام علی علیه السلام رسیدگی به وضعیت نیازمندان جامعه بود که این شیوه می تواند راهگشای کارگزاران حکومتی در جامعه اسلامی امروزی باشد. امام علی علیه السلام در توزیع مطلوب اموال (بیت المال) دو ویژگی اساسی را مورد تأکید قرار می دادند:
1. رعایت عدالت در تقسیم؛
2. حبس نکردن حقوق عمومی.
و برای بیت المال دو نوع مصرف را در نظر می گرفتند:
الف) مصرف خاص؛
ب) مصرف عام 1.
یکی از مصادیق مصرف خاص بیت المال از دیدگاه امام، تأمین نیاز فقرا و مستمندان و از کار افتادگان است. با توجّه به اینکه افراد جامعه با یکدیگر برابر نیستند، برخی توانایی جسمی و استعداد سرشار دارند و برخی ضعیف هستند، از این رو سطح درآمد، با توجّه به امکانات هرکس متفاوت است. برخی برای امرار معاش، درآمد کافی ندارند و برخی معلول، بیمار، ورشکسته و از کار افتاده و به عبارت جامع، نیازمندند. حقوق این گونه افراد چگونه باید استیفا شود و چه حقوقی در جامعه انسانی دارند؟
تاریخ عقل و تعقل، همزاد تاریخ بشری است; وجه ممیز انسان از موجودات دیگر، عقل او است، و آدمی با تعقل به حیات انسانی خویش ادامه می دهد . به فرموده امام علی علیه السلام الانسان بعقله; (1) «انسان به عقل خود انسان است .» و باز می فرمایند: اصل الانسان لبه; (2) «اصل انسان خرد او است .» بنابراین تاریخ تعقل با پیدایش آدم آغاز می شود .
معمولا در کتاب های تاریخ فلسفه گفته می شود تعقل در سواحل آسیای صغیر و در منطقه ایونیا باظهور طالس و آناکسیمندرشروع شده است و پیش ازآن مردم در دوران تخیل می زیسته اند . این سخن اگر درست باشد، که چنین نیست، تنها درباره شروع نوع خاصی از تعقل صادق است، نه درباره پیدایی تعقل و خردورزی به معنای کلی آن . البته توجه به عقل و تعقل فلسفی و به سخنی دیگر، تعقل در باب تعقل فلسفی و نقد و بررسی آن امری متاخر است و بر اساس اطلاعات مکتوب و باقیمانده، ابتدا در زمان سوفسطائیان و سقراط به شکلی ناقص مطرح شده است . پس از آن در عصر جدید با فرانسیس بیکن و رنه دکارت و جان لاک بار دیگر مسئله معرفت و به خصوص تعقل، مورد توجه جدی قرار گرفت و درآثار ایمانوئل کانت به اوج خود رسید و مساوی با فلسفه شد و در نهایت به علم معرفت شناسی جدید انجامید .
میان عقل و تجربه ارتباط محکمى وجود دارد که هیچ ابزار و روش معرفتى نمى تواند آن را ندیده گرفته و یا آن را خطا پندارد. زیرا هر چند خرد داراى قدرت تجرید است اما به یک فضاى ضرورى نیازمند است تا آن وجود انتزاعى و تجرید شده را به یک وجود خارجى و عینى متشخص متصل گرداند. همچنین از راه تمثل پیداکردن ادراکات و جمع آورى و بهره بردارى از آنها است که گروهى از دانش ها براى عقل بوجود مى آید. این وجود خارجى که وجود ذهنى با آن متصل مى شود یا مادّى است و یا معنوى. بسیارى از اوقات این دانش ها با تبدیل کردن مفاهیم و تصورات قدیمى به مفاهیم و تصورات جدید حاصل مى شوند. به بیان دیگر انسان ناچار است که تنها به طرح مسائل و مشکلات و فلسفه اى براى جواب آنها اکتفا نکند. بلکه از نو چگونگى بوجود آمدن و تشکیل شدن این مسائل را بررسى نماید. این بازبینى مفاهیم و تصورات و بررسى مجدد مسائل این نگرانى و وحشت را دارد که ارزش هاى جدیدى از دل آنها بوجود آید، که شاید با ارزش هاى گذشته تفاوت داشته باشند.
ادامه مطلب ...
لا مالَ أعوَد من العقل.
هیچ دارایى سودمندتر از خرد نیست.1
لا علمَ کالتفکّر.
هیچ دانشى همانند تفکر (و اندیشه براى کسب حقایق) نیست.2
الفکرُ مرآة صافیة.
اندیشه، آیینه اى است صاف و شفاف.3
لازمه مشارکت سیاسی فعال، وجود آزادی سیاسی است، چرا که در فقدان آزادی، نظارت و انتقاد صورت نمیگیرد. آزادی سیاسی حقی است که تمام شهروندان، بایستی بطور برابر از آن برخوردار باشند. بنیاد نظری مشارکت بر این اصل استوار است که حکومت از آن مردم و برای مردم است و بنابراین، این مردم هستند که باید زمام امور را در دست داشته باشند.
آزادی اجمالا به معنای نبود مانع در پیشبرد امور تعریف می شود و شامل انواع آزادی فردی (مادی و معنوی) و اجتماعی سیاسی است. در این بخش نیز سخن ما در خصوص آزادی سیاسی اجتماعی است. راستی اگر در جامعه ای آزادی نباشد چه اتفاقی رخ خواهد داد؟
ادامه مطلب ...منزلت و جایگاه رفیع حضرت زهرا علیهاالسلام در نزد حضرت علی علیه السلام نشانگر اوج شخصیت زن در نگاه اوست، یک زن میتواند چنان بالا رود که مایه مباهات و افتخار امام (علیه السلام) گردد. اگرچه بیان عظمت مقام حضرت فاطمه علیهاالسلام در نزد حضرت علی علیه السلام خود تحقیق مستقلی میطلبد لکن در اینجا فهرستوار، به ذکر پارهای از موارد، پرداخته شده تا بیانگر اوج مقام و مرتبه زن در نگرش حضرت باشد.
این مقاله در صدد پاسخ گویی به این سؤال است که زن و مرد در هدف خلقت با هم برابر و یکسانند یا چنان که طبیعت در تسخیر انسان است و برای خدمت او آفریده شده است زن برای مرد خلق شده است و باید در خدمت مرد باشد، یا خیر؟ با مطالعه این مقاله پاسخ این پرسش را دریابید.
یکی از مهمترین پرسش هایی که هر کس از خود می پرسد آن است که ما برای چه آفریده شده ایم و هدف آفرینش انسان ها و آمدن آن ها به این جهان چیست؟ اگر ما انسان ها روی این کره خاکی زندگی نمی کردیم کجای عالم خراب می شد و چه مشکلی به وجود می آمد، آیا ما باید بدانیم چرا آمدیم و چرا می رویم؟
سابقه روانشناسی زن در غرب به حدود نیم قرن می رسد؛ در حالی که با مرور سخنان ائمه معصومین علیهم السلام در می یابیم که زوایای روحی و روانی زن از چهارده قرن پیش مورد توجه پیشوایان دینی بوده است. با اندک مطالعه و مقایسه سخنان آن بزرگواران با روان شناسی جدید متوجه می شویم که عمدتاً سخنان برگرفته از وحی و بر اساس فطرت و طبیعت بشری که قرن ها پیش از طریق پیشوایان دینی و دین باوران بیان شده است، امروزه با نظرهای روان شناسان بزرگ مطابقت دارد و حتی نسبت به آموزه های صدر اسلام حرفی است از هزاران.
«و من کلام له علیه السلام: دعونی و التمسوا غیری، فانا مستقبلون امرا له وجوه و الوان لا تقوم له القلوب و لا تثبت علیه العقول، و ان الآفاق قد اغامت و المحجة قد تنکرت. و اعلموا انی ان اجبتکم رکبت بکم ما اعلم. » (1)
می دانیم که علی علیه السلام پیوسته در دوران خلافت خلفا از بیان این مطلب که خلافت، حق طلق اوست خودداری نمی کرد، و در عین حال می بینیم بعد از کشته شدن عثمان در اثر یک انقلاب خونین علیه او، آنگاه که مردم ریختند به خانه علی و دور او را گرفتند و اصرار فراوان کردند که با او بیعت کنند و وی زمام امور را به دست گیرد، علی علیه السلام امتناع کرد و از پذیرش خلافت کراهت داشت.
«انسان کامل»،عنوانی است که از دیرباز مورد توجه بوده و نه تنها اندیشمندان و فلاسفه در این وادی وارد شده و کتابهایی نوشته اند بلکه برای عموم مردم هم جاذبه زیادی داشته است و با اینکه صنعت و علوم هر روزه کشف و اختراع تازه ای می آفرینند و لوازم و ابزار جدیدی در اختیار می گذارند ولی همچنان انسانها هر جا که با خود خلوت کنند و از اسارت وسایل و ابزار برهند و مجال اندیشه و بازگشت به خویشتن خویش را دریابند، در جاذبه این آرمان قرار گرفته و دوست می دارند که اگر بدان جایگاه رفیع نرسیده لااقل سیمای او را به تماشا بنشینند و از حال و هوای او برخوردار گردند.
راستی انسان کامل کیست و چه صفات و خصوصیاتی را داراست؟
خلق الآجال فأطالها و قصّرها، و قدّمها و أخّرها، و وصل بالموت أسبابها، و جعله خالجا لاشطانها، و قاطعا لمرائر أقرانها.
مدت
عمر هر کس را بیافرید و مقدر و معین کرد، پس آن را طولانى و کوتاه و مقدم و
مؤخر قرار داد. براى مرگ هر موجودى سبب ها و علت هایى همراه نمود، و مرگ
را کِشنده ریسمان هاى طولانى و قطع کننده بندهاى بسیار محکم زندگى قرار
داد.1
کفى بالاجل حارسا.
اجل براى حفاظت انسان کافى است.2
أن الموت هادم لذاتکم، و مکدر
شهواتکم، و مباعد طیاتکم، زائر غیر محبوب، و قرن غیر مغلوب، و واتر غیر
مطلوب. قد أعلقتکم حبائله و تکنفتکم غوائله، و أقصدتکم معابله و عظمت فیکم
سطوته و تتابعت علیکم عدوته، و قلت عنکم نبوته. فیوشک أن تغشا کم دواجى
ظلله و احتدام علله.
مرگ لذت ها و خوشى هاى شما را از میان مى
برد و آرزوهاى شما را تیره و تار مى سازد و میان شما و هدف هایتان فاصله مى
اندازد، دیدار کننده اى است که هیچ کس او را دوست ندارد و مبارزى است که
هرگز شکست نمى خورد و جنایتکارى است که هرگز بازخواست نمى شود. هم اکنون
بندهاى دام خویش را (به دست و پاى) شما انداخته. نزدیک است که تاریکى سایه
هاى مرگ و شدت دردهاى آن شما را فرا گیرد.3
واژه مرگ، مانند کلمه زندگی، هستی و پیدایش، مفهوم روشن و عامی دارد که بر کسی پوشیده نیست. اما در آن سوی این مفهوم همگانی و روشن، چیزی قرار دارد که شاید هرگز برای کسی درست و دقیق معلوم نگردد و شناخته نشود. علی علیه السلام در اسرار و رموز مرگ می فرمایند:
«ایها الناس، کل امری لاق ما یفر منه فی فراره; والاجل مساق النفس، والهرب منه موافاته . کم اطردت الایام ابحثها عن مکنون هذا الامر فابی الله الا اخفاءه . هیهات! علم محزون!» (1)
«هر که از مرگ بگریزد، در همین فرارش با مرگ روبرو خواهد شد! چرا که اجل در کمین جان است و سرانجام گریزها، هم آغوشی با آن است! وه که چه روزگارانی در پی گشودن راز مرگ بودم! اما خواست خدا این بود که این اسرار همچنان فاش نشوند! هیهات! چه دانشی سر به مهر!».
اما در میان این پدیده های میرا و فانی، تنها انسان است که از این سرنوشت، یعنی مردن خبر دارد. همه جانداران می میرند، ستارگان و کهکشان ها فرو می پاشند، اما نمی دانند که می میرند و نمی فهمند که خواهند مرد! جز انسان که می داند و می فهمد که خواهد مرد.
انسان هم از آغاز پیدایش مرگ آگاه، نیست. بلکه به تدریج با مفهوم مرگ آشنا می شود.
ادامه مطلب ...مقصود از «الگو» و «اسوه» پذیری حالتی است که انسان به هنگام پیروی از غیر خود پیدا می کند. فردی که از او پیروی می شود، ممکن است اسوه نیک یا بد باشد. در قرآن کریم، گاه به صراحت و گاه بدون تصریح، به پیروی از کسی سفارش می کند. از جمله حضرت ابراهیم علیه السلام الگو معرفی شده است: «قد کانت لکم اسوة حسنه فی ابراهیم والذین معه» (ممتحنه: 4)؛ قطعا برای شما در (پیروی از) ابراهیم و کسانی که با اویند، سرمشقی نیکوست.
در مورد پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نیز می فرماید: «لقد کان لکم فی رسول الله اسوة حسنةٌ لمن کان یرجوا اللّه و الیومَ الاخر و ذَکَر اللّه کثیرا» (احزاب :21)؛ برای شما در (زندگی) رسول خدا الگوی نیکویی است، برای آن ها که امید به رحمت خدا و روز رستاخیز دارند و خدا را بسیار یاد می کنند.
ادامه مطلب ...از آن روز که طنین وحی جان پیامبر(ص) را تسخیر کرد، همواره تن بی سایه او را مونسی همسایه بود، و روح شیفته و آسمانی او را همدمی آرامش می داد و یاری می نمود.
تاریخ با همه تنگ نظری ها در ثبت حقایق و با همه تاراجی که بر واقعیتهای ثبت شده روا داشته، خوشبختانه نتوانسته است از نام و نشان آن همره همراز چشم بپوشد و یا آن را در غبار و خاشاک خبرهای جعلی محو و بی رنگ سازد.
نام علی(ع) در کنار نام پیامبر و قرآن، در همه جای تاریخ اسلام و در جای جای منابع متقن و موثق اسلامی حضور دارد. علی(ع) نخستین کسی است که به پیامبر ایمان آورد. او فرزند پیامبر نبود، ولی او بیش از هر فرزند دیگر پیامبر، با وی زیسته بود، از گرمای بدنش بالیده، در سایه محبتش، درس رحمت آموخته و از عطر اخلاق و معرفت او بو گرفته بود.
از آن روز که علی(ع) از خانه ابوطالب به خانه پیامبر(ص) نقل مکان کرده بود، تاریخ جدایی میان آن دو را به یاد ندارد. جز موارد انگشت شماری را که علی(ع) در (لیله المبیت) بر بستر پیامبر خفته تا او هجرت آغاز کند و یا جانشین پیامبر در مدینه مانده است تا در غیاب آن گرامی از کیان جامعه اسلامی حفاظت نماید.
جز این موارد، همه جا باید علی را در کنار پیامبر جست، چنان که پیامبر را در کنار قرآن و همراه با نزول آیات الهی.
[الریاض النضرة 2/ 214] از «عمر بن خطّاب» روایت کرده است که رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله فرمود:
هیچکسى به اندازه على علیه السّلام به کسب فضائل نائل نیامده است؛ فضائل آن حضرت به اندازه اى است که هر کسى به حقیقت آنها برسد، او را به راه راست هدایت مى کند و از گمراهى رهائى مى بخشد.
«طبرانى» هم، این روایت را نقل کرده است.
[مستدرک الصحیحین 3/ 107] از «محمد بن منصور طوسى» روایت کرده است که از «احمد بن حنبل» شنیدم، مى گفت:
فضائلى که براى على علیه السّلام شمارش شده به اندازه اى است که، براى هیچیک از صحابه پیغمبر، آنچنان فضائلى، ذکر نشده است.
[الاستیعاب 2/ 466] مى نویسد: «احمد بن حنبل» و «اسماعیل بن اسحاق قاضى» اظهار داشته اند،
احادیثى که به «سند حسن» درباره فضائل حضرت مولى على علیه السّلام روایت شده است، درباره هیچیک از صحابه، روایت نشده است.
و «احمد بن شعیب بن على نسائى» همین موضوع را هم متذکر شده است.
اکثر مورخان، محدثان و مفسران شیعه و اهل سنت معتقدند که تعدادی از آیات سوره انسان از جمله؛ آیه: «وَ یُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلی حُبِّهِ مِسْکیناً وَ یَتیماً وَ أَسیراً»، در شأن عترت رسول خدا (ص)، یعنی امام علی، فاطمه، حسن و حسین (ع) نازل شده است. و زمان نزول آن در ماه ذیحجه پس از ادای نذری بود که امام علی (ع) و حضرت زهرا (س) برای شفای حسنین (ع) کرده بودند.
ابن عباس در این باره می گوید: امام حسن و حسین (ع) به شدت مریض شدند،
به گونه ای که همه اصحاب پیامبر از آنان عیادت کردند و در میان آنها ابو
بکر و عمر نیز بودند، گفتند: ای ابوالحسن اگر برای خدا نذر می کردی (بهتر
بود) علی گفت: نذر می کنم که اگر خداوند دو نوه
پیامبرش محمد (ص) را شفا دهد، سه روز روزه بگیرم، فاطمه آن را شنید و گفت، برای خدا در گردن من
همان باشد که تو گفتی، حسن و حسین نیز آن را شنیدند و گفتند: ای پدر برای
خدا در گردن ما همان باشد که تو گفتی. خدا آنها را شفا داد، و آنان برای
ادای نذرشان سه روزه گرفتند. روز اول هنگام افطار مقدار نانی را که برای
افطاری تهیه کرده بودند، به فقیری که در خانه را زد و تقاضای غذا کرد،
دادند، روز دوم به یتیم و روز سوم به اسیر و به این ترتیب سه روز را فقط با
آب روزه گرفتند که این آیات نازل شد.
در جنگ احد در مـرحـله اول نـبـرد، سـپاه قریش فرار کردند، و افراد تحت فرماندهى عبدالله بن جـبیر به منظور جمع آورى غنایم جنگى منطقه استقرار خود را رها کردند، گرچه عبدالله فـرمـان صـریح پیامبر (صلى الله علیه و آله) را به یادشان آورد ولى آنان ترتیب اثر نـداده و بـیـش از 40 نـفـرشـان از تـپـّه سـرازیـر شـده بـه دنبال جمع آورى غنایم رفتند.
خـالد بـن ولید با گروهى سواره نظام که در کمین آنان بود، به آنان حمله کرد و پس از کـشـتـن آنان از پشت جبهه به مسلمانان یورش برد و این همزمان شد با بلند شدن پرچم آنـان تـوسـط یـکـى از زنـان قـریـش بـه نام عمرة بن علقمه، که جهت تشویق سربازان قریش به میدان جنگ آمده بودند. از این لحظه، وضع جنگ به کلى عوض شد؛ آرایش جنگى مسلمانان به هم خورد؛ صفوف آنان از هم پاشید؛ ارتـبـاط فـرمـانـدهـى با افراد قطع گردید و مسلمانان شکست خوردند و حدود هفتاد نفر از مجاهدین اسلام، از جمله حمزة بن عبدالمطلّب و مصعب بن عمیر،(یکى از پرچمداران ارتش اسلام)، به شهادت رسیدند.
ادامه مطلب ...پس از گذشتن از مرز سخاوت و کرم، پای «ایثار» به میان می آید. علی علیه السلام در این زمینه تا آنجا پیش رفته است که این آیه شریفه تا ابد مدال افتخار آن حضرت است: «وَ مِنَ النّاسِ مَنْ یَشْری نَفْسَهُ ابْتِغآءَ مَرضاتِ اللّه...»5 از میان مردم کسی است که برای کسب رضایت خداوند، از جان خویش می گذرد.
خود حضرت چنین می فرماید: «... در جاهایی که شجاعان باز می ماندند، با جانم پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم را یاری می نمودم.»6
حضرت به جایی رسید که قبل از آنکه فرزندش، «ثاراللّه» باشد، ایشان به این فضیلت و برتری دست یافت.
ادامه مطلب ...