امام علی علیه السلام

کرامات امام علی علیه السلام

امام علی علیه السلام

کرامات امام علی علیه السلام

توصیف امام علی علیه السلام از زبان ضرار بن ضمره

 ضِرار فرزند ضمره یا «حمزه» [1] یکی از شیعیان راستین و از ارادتمندان مخلص امیرمؤمنان علیه ‏السلام به شمار می‏ آمد.
او در ملاقاتی با معاویه با کمال جرأت و شهامت ارادت خود را نسبت به مولایش امیر مؤمنان علی علیه ‏السلام اظهار کرد و قدرت و شوکت دستگاه معاویه مانع اظهار اعتقاد او نگردید. از جمله سخنان او در برابر معاویه این است:

ای معاویه، به خدا سوگند علی بلند همت، سخت ژرف اندیش و نیرومند بود، سخن حق می‏ گفت و به عدالت حکم می‏ راند، علم از سراسر وجودش می‏ جوشید و حکمت و دانش از همه وجودش تراوش می ‏کرد. او از دنیا و زرق و برق آن بیم داشت و با شب و تنهایی انس می‏ ورزید، اشکش روان بود و تفکر و اندیشه ‏اش بسیار و طولانی بود.


http://www.askdin.com/gallery/images/514/1_17359_320.jpg


ای معاویه، علی علیه ‏السلام لباس‏های کوتاه(ساده و کهنه) و غذای خشک و خشن(غیر لذیذ) را خوش می‏ داشت و در میان ما چون یکی از ما بود، هرگاه از او می ‏پرسیدیم جواب می ‏داد، و چون فتوایی از او می ‏خواستیم آگاهمان می‏ کرد، به خدا قسم با همه نزدیکی ما به او و محشور بودن او با ما، باز از هیبت آن بزرگوار یارای سخن گفتن نداشتیم.

آری، علی علیه‏ السلام دینداران را تعظیم می‏ کرد و فقرا و مساکین را به خود نزدیک می ‏نمود و هرگز قدرتمندان نمی ‏توانستند از ناحیه او به خواسته‏ های باطل‏شان برسند، و هیچ ضعیف و ناتوانی از عدل او نومید نمی‏ شد.
ضرار در ادامه گفت: ای معاویه، گواهی می ‏دهم بعد از نیمه شبی از شب‏ها که گیسوی شب فرو هشته و ستارگان در حال فرو شدن بودند، علی علیه‏ السلام را در محراب عبادتش دیدم که محاسن شریفش را به دست گرفته و مانند مارگزیده‏ ای به خود می‏ پیچید و چون افراد مصیبت ‏زده گریه می ‏کرد و می‏ گفت:
ای دنیا، از من دور شو، آیا خود را به من عرضه می‏ داری یا به من دل بسته ‏ای؟ هرگز، هرگز، برو دیگران را فریب ده که من تو را سه طلاقه کردم و در آن حق رجوع برای من نیست، گول تو را نمی‏ خورم که عمرت کوتاه و ارزشت اندک است. آه از کمی توشه و دوری راه و طول سفر و مسیر خوفناک و دهشت ‏انگیز.
ضرار می‏ گوید: چون سخن من به این جا رسید، معاویه گریست و گفت: «رحم اللَّه ابا حسن، کان واللَّه کذلک؛ خدا ابوالحسن علی را رحمت کند، به خدا سوگند او چنین بود.»
سپس معاویه پرسید: ای ضرار، حزن و اندوهت برای علی چه گونه است؟
ضرار گفت: «حزن من ذُبح ولدُها فی حجرها؛ اندوه من مانند مادری است که یگانه فرزندش را در دامنش سر بریده باشند. [2] _ [3] .


پی نوشت ها:
[1] شرح ابن ابی الحدید، ج 18، ص 224.
[2] شرح ابن ابی الحدید، ج 18، ص 225.
[3] داستان ملاقات ضرار با معاویه را سید رضی رحمه الله در نهج البلاغه با کمی تفاوت نقل کرده؛ چون از نظر محتوا و لفظ شباهت به نقل فوق دارد، از آوردن آن خودداری کردیم به نهج البلاغه، حکمت 75 مراجعه فرمایید.





منبع: http://www.ashoora.ir

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.