امام علی علیه السلام

کرامات امام علی علیه السلام

امام علی علیه السلام

کرامات امام علی علیه السلام

پیوند طبع و طبیعت در نهج البلاغه

یکی از شگفت انگیزترین زاویه دیدهای بهره گیری از طبیعت و روح معنوی جامعه، در سخنان ارزشمند امام علی(ع) نمود یافته است.

تبیین این دیدگاه از آن لحاظ شایسته واکاوی است که پس از مأنوس شدن به کلام حضرت به خوبی آشکار می شود که چگونه حضرت با به کارگیری اجزای سخت و لطیف طبیعت، ره به زوایای پنهان خلق و خوی آدمیزادگان می برد.

آنچه در این نوشتار ارائه می شود، کوشش با پایان و ناقعی در اقیانوس ژرف حکمت و معانی امیرالمؤمنین(ع) است که نگارنده بدون هیچ گونه تحلیل و برداشتی به محوریت گزیده کلمات آن حضرت در راستای درس آموزی طینت آدمی از طبیعت فراگیر، به بیان آن می پردازد.

 Image result for ‫امیرالمومنین علی علیه السلام‬‎


چشم انداز نخست؛وصف آفرینش
خداوند پدیده را از موادی ازلی و ابدی نیافرید، بلکه آنها را از نیستی به هستی آورد و برای هر پدیده ای حد و مرزی تعیین فرمود و آنها را به نیکوترین صورت زیبا صورتگری کرد. آنچه را آفرید با اندازه گیری دقیق استوار کرد و با لطف و مهربانی نظمشان داد، هر پدیده را برای همان جهت که آفریده شد، به حرکت درآورد... همه موجودات از راه خدا سرچشمه می گیرند، خدایی که پدید آورنده موجودات گوناگون است، بدون احتیاج به اندیشه و فکری که به آن روی آورد و بدون تجربه از حوادث گذشته و بدون شریک موجودات را آفرید، پس آفرینش کامل گشت و به عبادت و اطاعت او پرداختند.
آفرینش آسمان و زمین
و خدا فضای باز و پستی و بلندی و فاصله های وسیع آسمانها را بدون اینکه بر چیزی تکیه کند، نظام بخشید و شکافهای آن را به هم آورد... در حالی که آسمان به صور دود و بخار بود... آفتاب را نشانه روشنی بخش روز و ماه را با نوری کم رنگ برای تاریکی شبها قرار داد و آن دو را در مسیر حرکت خویش به حرکت درآورد... پس هنگامی که هیجان آب در اطراف زمین فرو نشست و کوههای سخت و مرتفع را بر دوش خود حمل کرد، چشمه های آب از فراز کوه ها بیرون آورد و آبها را در بیابانها و زمینهای هموار روان کرد و حرکت زمین را با صخره های عظیم و قله کوه های بلند نظم داد... و بین زمین و جو فاصله انداخت و وزش بادها را برای ساکنان آن آماده ساخت. تمام نیازمندیها و وسایل زندگی را برای اهل زمین استخراج و مهیا فرمود، آنگاه هیچ بلندی از بلندیهای زمین را که آب چشمه ها و نهرها به آن راه ندارد وانگذاشت، بلکه ابرهایی را آفرید تا قسمتهای مرده آن احیا شود و در آن گیاهان رنگارنگ برویند...
زیباییهای زمین
پس زمین به وسیله باغهای زیبا، همگان را به سرور و شادی دعوت کرد و با لباس نازکی که از گلبرگها بر خود پوشید، هر بیننده ای را به شگفتی واداشت و با زینت و زیوری که از گلوبند گلهای گوناگون، فخر کنان خود را آراست هر بیننده ای را به وجد آورد که فرآورده های نباتی را توشه و غذای انسان و حیوانات قرار داد...
شگفتی آفرینش انواع پرندگان
خداوند پدیده های شگفتی از جانوران حرکت کننده و بی جان آفریده است و شواهد و نمونه هایی از لطافت صنعتگری و قدرت عظیم خویش به پا داشته، چندان که تمام اندیشه ها را به اعتراف واداشته و سر به فرمان او نهاده اند و در گوش ما بانگ براهین یکتایی او پیچیده است، آن گونه که پرندگان گوناگون را بیافرید...
شگفتی آفرینش انسان
مگر انسان همان نطفه و خون نیم بند نیست که خدا او را در تاریکیهای رحم و غلافهای تودرتو پدید آورد؟ تا به صورت جنین درآمد...
نشانه های خدا در طبیعت
پس بزرگ است خداوندی که تمام موجودات آسمان و زمین، خواه و ناخواه او را سجده می کنند و در برابر او با خضوع چهره بر خاک می نهند و از روی ترس و بیم، زمام اختیار خود را به او می سپارند. پرندگان رام فرمان اویند و از تعداد پرها و نفسهای پرندگان آگاه است، برخی را پرنده آبی و گروهی را پرنده خشکی آفرید و روزی آنها را مقدر فرمود و اقسام گوناگون آنها را می داند.
این کلاغ است و آن عقاب، این شترمرغ است و آن کبوتر، هر پرنده ای را با نام خاصی فرا خواند و روزی اش را فراهم کرد. خدایی که بارانهای پی درپی را فرستاد و سهم باران هر جایی را معین فرمود، زمینهای خشک را آبیاری کرد و گیاهان را پس از خشکسالی رویاند.
برآیند
آنچه در چشم انداز نخست گزارش وار از کلام امام علی(ع) ارائه گردید، دیدگاه سراسر عرفان حضرت(ع) در مورد طبیعت گسترده بود که چنانچه این شالوده عرفانی در چشم انداز دوم به کار گرفته شد، نتیجه آن پیوند طبع آدمی با طبیعت و جلاناپذیری قواعد و قوانین آن است.
چشم انداز دوم؛ روش هدایت

در آستانه جنگ بصره در سال 36 هجری، گروهی از اعراب، «کلیب جرمی» را جهت آگاهی از حقیقت و دانستن علل مبارزه امام(ع) با ناکثین به نمایندگی نزد حضرت علی(ع) فرستادند. امام(ع) به گونه ای با آن شخص صحبت فرمود که حقیقت را دریافت. آنگاه به او فرمود: بیعت کن.
وی گفت: من نماینده گروهی هستم و قبل از مراجعه به آنان به هیچ کاری اقدام نمی کنم. امام فرمود: اگر آنها تو را می فرستادند که محل ریزش باران را بیابی، سپس به سوی آنان باز می گشتی و از گیاه و سبزه و آب خبر می دادی، اگر مخالفت می کردند و به سرزمینهای خشک و بی آب روی می آوردند، تو چه می کردی؟ گفت: آنها را رها می کردم و به سوی آب و گیاه می رفتم، امام فرمود: پس دستت را برای بیعت کردن بگشای. مرد گفت: سوگند به خدا، به هنگام روشن شدن حق، توانایی مخالفت نداشتم و با امام بیعت کردم.
تأثیر جسم و روح در یکدیگر
و بدان که هر ظاهری باطنی متناسب با خود دارد، آنچه ظاهرش پاکیزه، باطن آن نیز پاک و پاکیزه است و آنچه ظاهرش پلید، باطن آن نیز پلید است... آگاه باش، هر عملی رویشی دارد و هر روینده ای از آب بی نیاز نیست و آبها نیز گوناگون می باشند، پس هر درختی که آبیاری اش به اندازه و نیکو باشد، شاخ و برگش نیکو و میوه اش شیرین است و آنچه آبیاری اش پاکیزه نباشد، درختش عیب دار و میوه اش تلخ است.
مبانی تفاوتهای ظاهری و باطنی
علت تفاوتهای میان مردم، گوناگونی سرشت آنان است، زیرا آدمیان در آغاز، ترکیبی از خاک شور و شیرین، سخت و نرم بودند، پس آنان به میزان نزدیک بودن خاکشان با هم نزدیک و به اندازه دوری آن از هم دور و متفاوتند. یکی زیباروی و کم خرد، دیگری بلند قامت و کم همت، یکی زشت روی و نیکوکار، دیگری کوتاه قامت و خوش فکر، یکی پاک سرشت و بداخلاق، دیگری خوش قلب و آشفته عقل و آن دیگر سخنوری دل آگاه است.
علم الهی
خداوند از اسرار پنهانی مردم و از نجوای آنان که آهسته سخن می گویند و از آنچه که در فکرها به واسطه گمان خطور می کند... آگاه است... و از اندرون لانه های تابستانی مورچگان و خانه های زمستانی حشرات... خدای سبحان از جایگاه پرورش میوه در درون پرده های شکوفه ها و از مخفیگاه غارهای حیوانات وحشی در دل کوهها و اعماق دره ها، از نهانگاه پشه ها بین ساقه ها و پوست درختان، از محل پیوستگی برگها به شاخسارها و از جایگاه نطفه ها در پشت پدران آگاه است. خدا از آنچه پدیده ابر را به وجود می آورد و به هم می پیوندد و از قطره های بارانی که از ابرهای متراکم می بارند و از آنچه گردبادها از روی زمین برمی دارند و بارانها با سیلاب آن را فرو می نشانند و نابود می کنند، از ریشه گیاهان زمین که میان انبوه شن و ماسه پنهان شده است، از لانه پرندگانی که در قله بلند کوه ها جای گرفته و از نغمه مرغان در آشیانه های تاریخ و... آگاهی دارد...
روان شناسی زنان
در پرده حجاب نگاهشان دار تا نامحرمان را ننگرند، زیرا سختگیری در پوشش، عامل سلامت و استواری آنان است. بیرون رفتن زنان بدتر از آن نیست که افراد غیرصالح را در میانشان آوری و اگر بتوانی به گونه ای زندگی کنی که غیر تو را نشناسد، چنین کن. کاری که برتر از توانایی زن است به او وامگذار که زن گل بهاری است نه پهلوانی سختکوش. همانا تام حیوانات در تلاش پر کردن شکمند و درندگان در پی تجاوز کردن به دیگران و زنان بی ایمان تمام همتشان آرایش زندگی و فسادانگیزی در آن است. اما مؤمنان فروتنند، همانا مؤمنان مهربانند، همانا مؤمنان از آینده ترسانند.
ضرورت تربیت فرزند
پسرم، هنگامی که دیدم سالیانی از من گذشت و توانایی رو به کاستی رفت، به نوشتن وصیت بر آن شتاب کردم و ارزشهای اخلاقی را برای تو برشمردم. پیش از آنکه اجل فرا رسد و رازهای درونم را به تو منتقل نکرده باشم و در نظرم کاهشی پدید آید. چنانکه در جسمم پدید آمد و پیش از آنکه خواهشها و دگرگونیهای دنیا به تو هجوم آورند و پذیرش و اطاعت مشکل گردد، زیرا قلب نوجوان چونان زمین کاشته نشده، آماده پذیرش هر بذری است که در آن پاشیده است...
پرهیز از خرافات
به هنگام حرکت برای نبرد با خوارج، در ماه صفر سال 38 هجری شخصی با پیشگویی از راه شناخت ستارگان گفت: اگر در این ساعت حرکت کنید، پیروز نمی شوید و من از راه علم ستاره شناسی این محاسبه را کردم.
امام فرمود: گمان می کنی تو از آن ساعتی آگاهی که اگر کسی حرکت کند، زیان نخواهد دید؟ و می ترسانی از ساعتی که اگر کسی حرکت کند، ضرری دامنگیر او خواهد شد؟ کسی که گفتار تو را تصدیق کند، قرآن را تکذیب کرده و از یاری طلبیدن خدا در رسیدن به هدفهای دوست داشتنی و محفوظ ماندن از ناگواریها، بی نیاز شده است. گویا می خواهی به جای خداوند تو را ستایش کنند، چون به گمان خود مردم را به ساعتی آشنا کردی که منافعشان را به دست می آورند و از ضرر و زیان در امان می مانند. ای مردم، از فرا گرفتن علم ستاره شناسی برای پیشگوییهای دروغین بپرهیزید، جز آن مقدار از علم نجوم که در دریانوردی و صحرا نوردی به آن نیاز دارید، چه اینکه ستاره شناسی شما را به غیبگویی و غیبگویی به جادوگری می کشاند و ستاره شناس چون غیب گو و غیبگو چون جادوگر و جادوگر چون کافر و کافر در آتش جهنم است، با نام خدا حرکت کنید... ای برادر کلبی، این اخباری که اطلاع می دهم، علم غیب نیست؛ علمی است که از دارنده علم غیب (پیامبر(ص)) آموخته ام، همانا علم غیب، علم قیامت است...
نکوهش تکبر
شیطان برآدم به جهت خلقت او از خاک فخر فروخت و با تکیه به اصل خود که از آتش است، دچار تعصب و غرور شد... خداوند اگر اراده می کرد آدم را از نوری که چشمها را خیره کند و زیباییهایش عقلها را مبهوت سازد و عطر و پاکیزگی اش حس بویایی را تسخیر کند، می آفرید که اگر چنین می کرد گردنها در برابر آدم فروتنی می کرد و آزمایش فرشتگان برای سجده آدم آسان بود، اما خداوند مخلوقات خود را با اموری که آگاهی ندارند، آزمایش می کند تا بد و خوب تمیز داده شود و تکبر و خودپسندی را از آنها بزداید و خود بزرگ بینی را از آنان دور کند پس، از آنچه خداوند نسبت به ابلیس انجام داد عبرت گیرید، زیرا اعمال فراوان و کوششهای مداوم او را با تکبر از بین برد.
معاد
نابودی جهان پس از پدید آمدن، شگفت آورتر از آفرینش آغازین آن نیست. چگونه محال است در صورتی که اگر همه جانوران جهان از پرندگان و چهارپایان آنچه در آغل است و آنچه در بیابان سرگرم چراست از تمام نژادها و جنسها، درس نخوانده و انسانهای زیرک، گرد هم آیند تا پشه ای را بیافرینند، توان پدید آوردن آن را ندارند و راه پیدایش آن را نمی دانند... پدیده ها چنان که در آغاز آفریده شدن قدرتی نداشتند، به هنگام نابودی نیز قدرت مخالفتی ندارند، زیرا اگر می توانستند پایدار می ماندند.
عبرت از گذشتگان
حال اگر چه آثارشان نابود و اخبارشان فراموش شده، اما چشمهای عبرت بین آنها را می نگرند و گوش جان اخبارشان را می شنوند که با زبان دیگری با ما حرف می زنند و می گویند: چهره های زیبا پژمرده و بدنهای نازپرورده پوسیده شد و بر اندام خود لباس کهنگی پوشانده ایم و تنگی قبر ما را در فشار گرفته... مردم اگر آنها را در اندیشه خود بیاورید و یا پرده ها کنار رود، مردگان را در حالتی می نگرید که حشرات گوشهایشان را خورده، چشمهایشان به جای سرمه پر از خاک گردیده و زبانهایی که با سرعت و فصاحت سخن می گفتند پاره پاره شده... آه، زمین چه اجساد عزیز و خوش سیمایی را که با غذاهای لذیذ و رنگین زندگی کردند و در آغوش نعمتها پرورنده شدند به کام خویش فرو برد...
ره آورد اسلام
ستایش خداوندی را سزاست که راه اسلام را گشود و راه نوشیدن آب زلالش را بر تشنگان آسان فرمود...
دوستی اهل بیت(ع)
ای مردم، چراغ دل را از نور گفتار گوینده به عمل روشن سازید و ظرفهای جان را از آب زلال چشمه هایی که از آلودگی پاک است، پر نمایید... خدایا، ستایش تو را سزاست، که آفریننده و معبودی و بندگان را به درستی آزمایش کردی. خانه آخرت را آفریدی و سفره رنگارنگ نعمتها را گستراندی و در آن انواع نوشیدنی، خوردنی، همسران، میهمانداران، قصرها، نهرهای روان، میوه ها و کشتزاران قرار دادی. سپس پیامبری را فرستادی تا انسانها را به آن خانه و نعمتها دعوت کند، افسوس که مردم نه آن دعوت کننده را اجابت کردند و به آنچه تو ترغیبشان کردی رغبت نشان دادند و نه به آنچه تو تشویقشان کردی، مشتاق شدند. بر لاشه مرداری روی آوردند که با خوردن آن رسوا شدند و در دوستی آن همداستان گردیدند...
شناخت مقاومت
گویا گوینده ای از جانب شما می گوید: اگر خوراک پسر ابوطالب این است، پس ناتوانی و سستی، او را از نبرد با همگان و ایستادگی در برابر دلاوران باز می دارد؟ بدان که درخت بیابان چوبش مقاومتر و درختان سرسبز و خرم، نازکتر و کم مقاومت ترند و شعله گیاهان در دشت فروزان تر است و دیرتر خاموش می شود! به راستی که من نسبت به پیامبر خدا همچون درخت خرما نسبت به درخت خرمای به هم پیوسته و چون دست به بازوی آنم. به خدا قسم، اگر تمام مردم عرب به نبرد با من هماهنگ شوند، من رو از ایشان برنمی گردانم...
دعا، رمز اتصال به خدا
بار خداوندا ما از خانه ها و زیر چادرها پس از شنیدن ناله حیوانات تشنه و گریه دلخراش کودکان گرسنه به سوی تو بیرون آمدیم و رحمت تو را مشتاق و فضل و نعمت تو را امیدواریم و از عذاب و انتقام تو ترسناکیم. بار خداوندا، بارانت را بر ما ببار و ما را مأیوس برمگردان و با خشکسالی و قحطی ما را نابود مفرما و با اعمال زشتی که بی خردان ما انجام داده اند، ما را به عذاب خویش مبتلا مگردان.
ای مهربان ترین مهربانها، به سوی تو آمدیم، از چیزهایی شکایت کنیم که بر تو پنهان نیست و این هنگامی است که سختیهای طاقت فرسا ما را بیچاره کرده و خشکسالی و قحطی ما را به ستوه آورده و پیشامدهای سخت ما را ناتوان ساخته و فتنه های دشوار کارد به استخوان ما رسانده است. بار خداوندا، از تو می خواهیم ما را نومید برمگردانی... خداوندا، کوههای ما از بی آبی شکاف خورده و زمین ما غبارآلود و دامهای ما در آغلهای خود سرگردانند چون زن بچه مرده فریاد می کشند... بار خدایا، بر ناله گوسفندان و فریاد و آه شتران ماده رحمت آور... خدایا، رحمت خود را با ابر پر باران و بهار پر آب و گیاهان خوش منظر شاداب بر ما نازل فرما؛ بارانی درشت قطره بر ما فرو فرست... تا با چنان بارانی بنده ناتوان را توان بخشی و شهرهای مرده ات را زنده سازی. خدایا، بارانی عطا کن که بسیار ببارد تا زمینهای بلند ما پرگیاه شود... و روستاهای ما از آن نیرومند شود... قحطی زدگان به نعمتهای فراوان رسند و آثار خشکسالی از میان برود...
سخن آخر
هدف نگارنده از گزارش قطعاتی از کلام امام علی(ع) اثبات این نظریه ارزشمند بود که چگونه امام علی(ع) در راستای هدایت و راهنمایی بندگان از پدیده های طبیعت بهره گرفته و بایسته است با چنین رویکردی با صمیمیت کامل در آغازین روزهای سال جدید بدون هیچ گونه تحلیل و برداشتهای ناقص امروزی، همنوا با حکمتهای ناب علوی گردیم. چنانچه این راهبرد را در پیش روی خود گشودیم، آنگاه طبع وجودی و طینتمان را نیز مثل طبیعت سبز و بهاری، شاداب می یابیم.

پی نوشت :
1- نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی، انتشارات الهادی، چاپ23، تابستان1382
2- کمال الدین میثم بن بحرانی، شرح نهج البلاغه، مترجمان محمدرضا عطایی و حبیب روحانی، بنیاد پژوهشهای اسلامی، چاپ اول 1385.








منبع:   rasekhoon.net

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.