یکی از مهم ترین و کهن ترین مباحث و دغدغه ها و آرمان های بشر و ادیان الهی، عدالت است. انسان از وقتی که خود را شناخته، بر ضرورت حضور فعال عدالت در زندگی، تأکید کرده و بنابر تمایل فطری، همشیه در جست وجوی آن بوده است.
امروزه با وجود توسعه شگرفی که در علم و صنعت و تکنولوژی صورت گرفته و بشر به بسیاری از خواسته های مادی خود نایل شده، اما هم چنان یکی از مطالبات جدّی و اصلی او، عدالت خواهی است.
بشر عصر حاضر، تشنه عدالت است، زیرا به این باور رسیده که رفتارهای شخصی و برنامه های اجتماعی و بسیاری از ارزش های اخلاقی و آرمان های انسانی در جامعه، جز با عدالت، محقق نمی گردد.
بر این اساس، پیامبران الهی جملگی منادی قسط و عدل بوده اند و در فرهنگ قرآن، پس از توحید، اصلی فراگیرتر از عدالت وجود ندارد.
شکی نیست که برای سردادن «گلبانگ عدالت» در جهان امروز و در اوضاع نابرابری و بی عدالتی، ابتدا باید خود در مسیر عدالت اخلاقی و قسط اجتماعی گام برداریم و ملکه عدالت را در سرزمین جان خویش جای دهیم تا بستر ظهور آیت حق و عدالت، مهدی موعود (عج) را فراهم سازیم.
درباره عدالت می توان با رویکردهای مختلف بحث کرد. به همین دلیل این موضوع دامنه گسترده ای دارد.
در این نوشتار، به بررسی مفهوم عدالت در حوزه اخلاق از زاویه تأثیری که در زندگی فردی و اجتماعی انسان دارد می پردازیم، زیرا معتقدیم مفهوم عدالت، از حوزه اخلاق به تدریج به حوزه های سیاست و حقوق و اقتصاد جریان پیدا کرده است.
ادامه مطلب ...راز داری و حفظ آبروی دیگران
ما باید در برابر لغزش ها و اشتباه های دیگران، رازدار باشیم و آبروی مردم را حفظ کنیم و از این راه، جامعه خود را از هرگونه آلودگی به دروغ و پخش شایعات مشکل ساز پاک کنیم. رازداری، اصلی ارزشمند در روابط دوستانه و برادرانه است. حضرت علی علیه السلام درباره رازداری می فرماید: فَاستُرُو العَوْرَةَ مااسْتَطَعْتَ یَسْتُرِ اللهُ مِنْکَ ما تُحِبُّ. به هر مقدار که می توانی، لغزش ها و زشتی ها را پرده پوشی کن که خداوند نیز، لغزش ها و زشتی های تو را افشا نمی کند.
از آنجا که خود ما نیز دچار اشتباه و لغزش می شویم و زشتی و بدی در رفتار و کردار ما راه می یابد، شایسته نیست به عادت ناپسند غیبت و بازگو کردن زشتی های دیگران راضی شویم و سلامت وپاکی را از جامعه بگیریم. امیرمؤمنان علی علیه السلام در بیان این عیب می فرماید: اَکْبَرُ الْعَیْبِ أَنْ تَعیبَ ما فیکَ مِثْلُهُ. بزرگ ترین عیب آن است که به همان لغزش ها و زشتی هایی که در تو وجود دارد، دیگران را سرزنش کنی.
از سوی دیگر، خود انسان در پنهان نگه داشتن رازهای خویش نقش اساسی دارد. البته در بعضی از مسائل زندگی، از جمله در زمینه ایمان، کارهای خیر را می توان آشکار ساخت تا دیگران نیز به رعایت آنها تشویق شوند. با این حال، برخی دیگر از ناگفته های زندگی باید در نهانخانه دل و ذهن باقی بماند تا حرمت و احترام آدمی نیز درامان باشد. از حضرت علی علیه السلام در مورد لزوم افشا نکردن اسرار نقل است: مَنْ کَتَمَ سِرَّهُ کانَتِ الْخِیرَةُ بِیَدِهِ. کسی که راز خویش را پنهان داشت، سرنوشت خود را در دست دارد.
علامه امینی برای تالیف کتاب گرانقدر الغدیر - که به حق کتابی وزین است و
در اعتلای مکتب تشیع سهم بسیار و در اثبات حقانیت مولی الموحدین علی علیه
السلام تاثیر بسزایی داشته است - زحمات بسیاری را متحمل شد. او از
برجستهترین افرادی است که به خاطر دفاع از حریم اسلام و تشیع و مخصوصاً
دفاع از مقام والای بزرگمرد جهان انسانیت حضرت علی علیه السلام قد علم کرده
و با فداکاری و اخلاص عجیب و شهامت و ابتکاری کم نظیر، رسالت بزرگ خود را
به خوبی انجام داد. علامه امینی شخصیتی است که یک تنه در برابر تحریف
کنندگان تاریخ قیام کرد و با قلم توانا و آتشین و در عین حال منطقی و علمی
خود، پردهها را کنار زد و حقایق را از لابلای زوایای تاریک تاریخ، بیرون
کشید.
موضوعی که در این مقاله به آن پرداخته شده است، کشف تاییدات و تناقضات علمای اهل سنت درباره حدیث غدیر است. سعی نویسنده در این مقاله بر آن است که برای تایید یا رد گفتار آنان در حد مقدور از کلمات خود آنان، نه متکلمان شیعه، استفاده کند تا معلوم شود توجیهات آنان بی اساس و بی پایه است و بر هیچ قانون و قاعده عقلی و نقلی استوار نیست.
در آخرین سال عمر پیامبر، مراسم حجة الوداع باشکوهی هر چه تمام تر و با حضور مسلمانان مدینه و سایر نقاط عربستان برگزار شد. در بازگشت از این سفر روحانی با وجود آفتاب داغ حجاز، به خاطر لذت این سفر الهی گرمای طاقت فرسا در وجود همراهان پیامبر اثری نداشت. پس از پیاده روی بسیار، کم کم سرزمین جحفه و بیابان های خشک و سوزان غدیر خم از دور نمایان می شد. اینجا در حقیقت چهارراهی است که مردم سرزمین حجاز را از هم جدا می کند: راهی به سوی مدینه در شمال، راهی به سوی عراق در شرق، راهی به سوی غرب و سرزمین مصر و راهی به سوی یمن در جنوب پیش می رود.
اَلْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذی عَلا فی تَوَحُّدِهِ وَ دَنا فی تَفَرُّدِهِ وَجَلَّ فی سُلْطانِهِ وَعَظُمَ فی اَرْکانِهِ، وَاَحاطَ بِکُلِّ شَیءٍ عِلْماً وَ هُوَ فی مَکانِهِ وَ قَهَرَ جَمیعَ الْخَلْقِ بِقُدْرَتِهِ وَ بُرْهانِهِ، حَمیداً لَمْ یَزَلْ، مَحْموداً لایَزالُ (وَ مَجیداً لایَزولُ، وَمُبْدِئاً وَمُعیداً وَ کُلُّ أَمْرٍ إِلَیْهِ یَعُودُ). بارِئُ الْمَسْمُوکاتِ وَداحِی الْمَدْحُوّاتِ وَجَبّارُ الْأَرَضینَ وَ السّماواتِ، قُدُّوسٌ سُبُّوحٌ، رَبُّ الْمَلائکَةِ وَالرُّوحِ، مُتَفَضِّلٌ عَلی جَمیعِ مَنْ بَرَأَهُ، مُتَطَوِّلٌ عَلی جَمیعِ مَنْ أَنْشَأَهُ. یَلْحَظُ کُلَّ عَیْنٍ وَالْعُیُونُ لاتَراهُ.
ستایش خدای را سزاست که در یگانگی اش بلند مرتبه و در تنهایی اش به آفریدگان نزدیک است؛ سلطنتش پرجلال و در ارکان آفرینش اش بزرگ است. بی آنکه مکان گیرد و جابه جا شود، بر همه چیز احاطه دارد و بر تمامی آفریدگان به قدرت و برهان خود چیره است.
همواره ستوده بوده و خواهد بود و مجد و بزرگی او را پایانی نیست. آغاز و انجام از او و برگشت تمامی امور به سوی اوست.
اوست آفریننده آسمان ها و گستراننده زمین ها و حکمران آن ها. دور و منزه از خصایص آفریده هاست و در منزه بودن خود نیز از تقدیس همگان برتر است. هموست پروردگار فرشتگان و روح؛ افزونی بخش آفریده ها و نعمت ده ایجاد شده هاست. به یک نیم نگاه دیده ها را ببیند و دیده ها هرگز او را نبینند.
اهل تسنن معتقدند حادثه عظیم و تاریخی غدیر خم و سخنان و تاکیدات پیامبر اکرم (ص)، به معنای لزوم «محبت و دوستی » حضرت علی (ع) است و بر امامت و لزوم پیروی از وی دلالت ندارد. دلیل آنان نیز معانی متعدد واژه «ولایت » است. به گفته آنان، تا وقتی «ولایت » به دوستی قابل حمل است، نمی توان به معنای دیگر آن تمسک جست. شیعه در این باره چه دیدگاهی دارد؟
غدیر دریایی از معارف است. فقه، فرهنگ، کلام، اخلاق و تفسیر، همه را دارد؛ ولی دریغ که گوهرهایش تا کنون استخراج نشده است، هر چند دستان سخاوتمند امواج غدیر گاه دانه های گرانبهایی را به ساحل نشینانش ارزانی داشته است.
در این نوشتار بر آنیم نگاهی به فقه غدیر افکنیم، پیش از ورود به بحث توجه به چند نکته ضروری می نماید:
1. مراد از فقه غدیر اعمال مستحب این روز است. روایات سی و شش عمل را در این روز مستحب شمرده اند که ما آنها را به ترتیب حروف الفبا ارائه می کنیم.
2. این تعداد حکم برای یک روز نشان از اهمیت، حساسیت و عظمت آن دارد. در اسلام برای هیچ روزی، هر چند بسیار مهم و مقدس، این تعداد حکم ارائه نشده است. در برخی از روزهای مهم مانند فطر و قربان، عرفه و مباهله اعمال متعددی مستحب شمرده شده، ولی اگر همه آنها را به یکدیگر ضمیمه کنیم، با مستحبات غدیر برابری نمی کنند.
یازده سال از هجرت گذشته است، جبراییل پیامبر خداوند است به رسولش: «یا محمّد إن الله یقرئک السّلام»؛ خداوند به تو سلام میرساند و میفرماید: «من روح هیچ یک از پیامبران و رسولانم را پیش از اکمال دین خویش نستاندهام و اکنون تنها دو فریضه از اکمال دین باقی مانده است؛ حج و جانشینی و ولایت پس از تو؛ هر که استطاعت دارد را فرابخوان تا با تو حج بگذارد».
تا چشم کار میکرد آفتاب بود و آفتاب. در دور دستهای بیابان تفتیده عربستان، گویی هزار خورشید را میسوزاندند تا گرما در میان رگهای حاجیانِ از سعی و صفا و عرفات و منا بازگشته، منتشر شود و آنگاه که قافلهسالار فرمان میدهد که بایستید، لهیبها به کلمات تبدیل شوند و چشمها رنگ سؤال و تعجب بگیرد که: آیا اتفاقی افتاده است؟ اینجا؟ تا جحفه راهی نیست، در این گرما؟ آخر چه شده است؟
اگر ماجرای غدیر خم از نظر تاریخی واقعیت دارد، چرا پس از ماجرای سقیفه، شرکت کنندگان در آن محفل و نیز مردم مدینه، سخنی که نشانة یادآوری این ماجرا باشد، بر زبان نیاوردند؟
برای پاسخ به این پرسش که یکی از چالش های جدّی فرا روی شیعه است، به امور زیر توجه کنید:
الف. شیعه با بهره گیری از منابع معتبر خود و اهل سنت، به اثبات اصل ماجرای غدیر می پردازد؛ منابعی که در آنها صدها صحابی و تابعی شناخته شده وجود دارد. 1
ب. شیعه با دلیل های متقن و شواهد مستحکم لغوی، قرآنی، سنتی و تاریخی، واژة ولایت موجود در روایت غدیر را به معنای سرپرستی و به دست گرفتن امور جامعه مسلمانان می داند؛ نه به معنای دوستی. 2
ج. شیعه اثبات می کند که پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله در این ماجرا، بر اساس دستور خداوند، در پی تعیین جانشین بود؛ نه معرفی داوطلب و نامزدی برای خلافت. 3
یکی از مشکلاتی که پس از پیامبر(ص) دامن گیر جامعه اسلامی، به ویژه در زمان عثمان شده بود، دنیاگرایی و رفاه طلبی مسلمانان، به ویژه در سطح والیان و حاکمان بود. این امر سبب گردید اختلاف طبقاتی شدیدی در جامعه ایجاد شود.
حضرت علی(ع) در یکی از خطبه هایشان، جامعه زمان خود را همانند جامعه جاهلی معرفی کرده و می فرمایند: «آگاه باشید! که بلا به شما بازگشته است؛ مانند بلای روزی که خداوند متعال، پیامبر شما را برانگیخت. سوگند به آن کسی که پیامبر را برانگیخت! هر آینده آزمایش می شوید؛ مانند دانه ای که در غربال ریزند. . . . »1
ایشان برای از میان بردن فساد اجتماعی اقداماتی انجام دادند که عبارتند از:
۱. امتیازهای طبقاتی را لغو کردند و میان سفید و سیاه، مولا و عبد، عرب و عجم، حقوقی مساوی وضع کردند. به عبارتی، حضرت علی(ع) با تبعیض های گوناگون نژادی، مذهبی و اداری مبارزه کردند؛
نام مبارک علی(ع) اگر با شکوه و عظمت زینت یافته، از آن روست که با ارزش ها و فضیلت ها در هم آمیخته و برای تحقّق عدالت و انسانیت، با ستم و اشرافیّت به مبارزه برخاسته است. فریاد پرطنین علی(ع) علیه تجمّل پرستی و اشرافی گری، کمتر از مبارزه مستمر و خستگی ناپذیر آن حضرت با ظلم و بی عدالتی نیست و شاید راز آن در این باشد که اشرافی گری و برتری طلبی، از ظلم های بزرگ به شمار می آید.
آنچه در این نوشتار تقدیم می گردد، درباره مواجهه و مبارزه جدّی و سرسختانه امام علی(ع) با مسرفان، مترفان و اشرافیان است.
بهترین راه اثبات امامت امام علی(ع) برای اهل سنت، تمسک به قرآن و روایاتی که در توضیح آنها در کتب خودشان نقل شده است، می باشد و البته بدیهی است که انسان باید حقیقت جو باشد تا به توجیهات ناصواب و غیر عقلانی متوسل نشود و چشم را به روی حقیقت نبندد.
در قرآن مجید آیات فراوانی است که با استفاده از احادیثی که از پیامبر اکرم (ص) در شأن نزول آنها وارد شده است، امامت امام علی (ع) را اثبات می نمایند.
به آیاتی چند توجه فرمایید:
1. آیه تبلیغ: «یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک...[i]» که طبق روایات معتبر از اهل سنت در جریان غدیر خم نازل شده است و در این روز تاریخی پیامبر(ص) با اعلام ولایت و جانشینی حضرت علی(ع) رسالت خود را تکمیل فرمود.
2. آیه ولایت: «انما ولیکم الله و رسوله و الذین امنوا الذین یقیمون الصلاة...[ii]» که ولایت حضرت علی (ع)[iii] در کنار ولایت خدا و رسول(ص) قرار داده شده است.
ادامه مطلب ...