امام علی علیه السلام

کرامات امام علی علیه السلام

امام علی علیه السلام

کرامات امام علی علیه السلام

عواطف على علیه السلام

بقاى هر اجتماعى به محبت و جاذبه افراد وابسته است، محبت و عاطفه در قلب پاک و نفس سلیم پرورش می یابد و کسى که واجد چنین صفات عالیه باشد، در فکر دیگران بوده و حتى آسایش آنها را به راحتى خود ترجیح می دهد. على علیه السلام مظهر محبت و عاطفه بود؛ او رنج می کشید و کار می کرد و سر انجام مزد کار خود را صرف بیچارگان و درماندگان مى ‏نمود.


على علیه السلام براى نیازمندان و ستمکشان پناهگاه بزرگى بود؛ او پدر یتیمان و فریادرس بیوه زنان و دستگیر درماندگان و یاور ضعیفان بود، در زمان خلافت خود شب ها از خانه بیرون می آمد و در تاریکى شب خرما و نان براى مساکین و بیوه زنان مى ‏برد و به صورت مرد نا شناس از در خانه آنها آذوقه و پول می داد، بدون اینکه کسى بشناسد که این مرد خیر و نوع پرور کیست؟...

 


و الذین معه اشداء على الکفار رحماء بینهم.(سوره فتح آیه 29)


على علیه السلام هر کجا یتیمى می دید، مانند پدرى مهربان دست نوازش به سر او می کشید و برایش خوراک و پوشاک می داد. آنحضرت روزى در کوچه می رفت زنى را دید که مشک آب بر دوش گرفته و به خانه مى ‏برد و از سنگینى مشک ناراحت بود، على علیه السلام مشک را از زن گرفت و به منزل وى رسانید و از طرز معیشت زن جویا شد، آن زن بدون اینکه او را بشناسد، گفت شوهرم از جانب على به مأموریت جنگى رفت و به شهادت رسید و من از روى ناچارى براى تهیه معاش خود و بچه‏ هایم به خدمتگزارى مردم پرداختم. على علیه السلام از شنیدن این سخن خاطر مبارکش دیگر گونه شد و شب را با ناراحتى به سر برد. چون صبح شد، زنبیلى از آرد و خرما برداشت و به خانه آن زن رفت و گفت من همان کسى هستم که در آوردن مشک آب به تو کمک کردم. زن آذوقه را گرفت و از او تشکر نمود و گفت خدا میان من و على حکم کند که فرزندان من یتیم و بى غذا مانده ‏اند. على علیه السلام وارد خانه شد و فرمود من براى خدمت تو و کسب ثواب حاضر هستم؛ من کودکان تو را نگه می دارم و تو نان بپز. آن زن مشغول پختن نان شد و على علیه السلام هم کودکان یتیم را روى زانوى خود نشانید و در حالیکه اشک از چشمان مبارکش فرو می غلطید، خرما به دهان آنها می گذاشت و می فرمود: اى بچه‏ هاى من، اگر على نتوانسته است به کار شما برسد، او را حلال کنید که وى تعمدى نداشته است، چون تنور روشن شد و حرارت آن به صورت مبارک آنجناب رسید، پیش خود گفت: اى على گرمى آتش را بچش و از حرارت آتش دوزخ بیمناک باش؛ اینست سزاى کسى که از حال یتیمان و بیوه زنان بى خبر باشد!


در این موقع زن همسایه وارد شد و حضرت را شناخت و به صاحب خانه گفت واى بر تو این على است که تو او را به کار وا داشته‏ اى! آن زن پیش على علیه السلام شتافت و عرض کرد چقدر زن بی شرمی باشم که چنین گستاخى نموده و امیر المؤمنین را به کار وا داشته ‏ام؛ از تقصیر من در گذر. على علیه السلام فرمود تو را در این کار تقصیرى نیست، بلکه وظیفه من است که باید به کار یتیمان و بیوه زنان رسیدگى کنم (1).


على علیه السلام در حسن سلوک و رفتار با مردم چنان فروتن و مهربان بود که حدى بر آن نمی توان تصور نمود. او کریم و نجیب و اصیل و با عاطفه بود و بزرگواریش زبان زد خاص و عام بود و دشمنانش نیز او را به دارا بودن چنین خصال کریمه می ستودند.


شهد الانام بفضله حتى العدى‏ 
و الفضل ما شهدت به الاعداء
(2)


معاویه که از دشمنان سر سخت او بود، می گفت اگر من شکست بخورم و على‏ بر من دست یابد، باکى ندارم؛ زیرا کافى است که من از او تقاضاى عفو کنم و او مرد بزرگوار و کریمى است، مرا مورد عفو خویش قرار می دهد.


على علیه السلام همیشه به سپاهیان خود می فرمود که دنبال دشمن فرارى نروید و مجروحین را مداوا نموده و با اسیران مدارا کنید، در جنگ جمل که پیروزى یافت، عایشه را محترمانه به مدینه فرستاد و عبد الله بن زبیر و مروان بن حکم را که در بر پا کردن آن فتنه سهم قابل ملاحظه ‏اى داشتند، آزاد نمود.


على علیه السلام همه را از عطوفت و محبت خود بهره ‏مند می کرد و به عفو و ترحم توصیه می فرمود و حتى در باره قاتل خود فرمود با او مدارا کنید و گرسنه و تشنه ‏اش نگذارید. بارى چنین احساسات عالیه و عواطف بى نظیر فقط در قلب پاک آنحضرت می تواند جایگیر شود و چنانکه اختصارا اشاره گردید، على علیه السلام در تمام ملکات نفسانى و سجایاى اخلاقى منحصر بفرد بوده است، بدین جهت ابن ابى الحدید گوید: سبحان الله! یک فرد و این همه فضایل؟! توضیح و بیان شخصیت على علیه السلام بر هیچ کس مقدور نیست و مطالبى که طى چند فصل گذشته در مورد صفات عالیه آن بزرگوار نگاشته شده، در خور فهم و ادراک ما است و الا باید گفت که همه ی ابعاد فضایل علی علیه السلام برای ما قابل درک و فهم نیست.



پى‏ نوشتها:

(1) بحار الانوار جلد 41 ص 52

(2) تمام مردم حتى دشمنان به فضل و برترى او گواهند و فضل(حقیقى) آن است که دشمنان بدان گواهى دهند.








منبع:    http://www.emamali.net

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.