امام علی علیه السلام

کرامات امام علی علیه السلام

امام علی علیه السلام

کرامات امام علی علیه السلام

سخاوت و ایثار على علیه السلام

على علیه السلام در سخاوت مشهور و کعبه آمال مستمندان و بیچارگان بود. هر کسى را فقر و نیازى می‌رسید دست حاجت پیش على علیه السلام مى‏ برد و آن حضرت با نجابت و اصالتى که در فطرت او بود، حاضر نمی‌شد آبروى سائل ریخته شود.

حارث همدانى دست نیاز پیش على علیه السلام برد، حضرت فرمود آیا مرا شایسته درخواست دانسته‏ اى؟

عرض کرد بلى یا امیرالمؤمنین. على علیه السلام فورا چراغ را خاموش کرد و گفت این عمل براى آن کردم که تو را در اظهار مطلب خفت و شکستى نباشد.

روزى مستمندى به على علیه السلام وارد شد و وجهى تقاضا کرد؛ على علیه السلام به عامل خود فرمود او را هزار دینار بدهد؛ عامل پرسید از طلا باشد یا نقره؟ فرمود براى من فرقى ندارد هر کدام که به درد حاجتمند بیشتر می‌خورد از آن بده.

معاویه که دشمن سرسخت آن حضرت بود روزى از یکى پرسید: از کجا می‌آئى؟

آن شخص از راه تملق گفت از پیش على که بخیل‏ ترین مردم است! معاویه گفت واى بر تو از على سخى ‏تر کسى به دنیا نیامده است؛ اگر او را انبارى از کاه و انبارى از طلا باشد، طلا را زودتر از کاه می‌بخشد.


Image result for ‫امیر المؤمنین‬‎


 

 

اذا جادت الدنیا علیک فجد بها على الناس طرا انها تتقلب فلا الجود یفنیها اذا هى اقبلت و لا البخل یبقیها اذا هى تذهب (على علیه السلام)

«سخاوت از طبع کریم خیزد و محبت و جاذبه را میان افراد اجتماع برقرار می‌سازد، شخص سخى هر عیبى داشته باشد در انظار عموم مورد محبت است.»



یکى از مباشران على علیه السلام عوائد ملک او را پیش وى آورده بود؛ آن حضرت فورا درآمد خود را به فقراء تقسیم نمود. عصر آن روز همان شخص على علیه السلام را دید که شمشیرش را می‌فروشد تا براى خانواده خود نانى تهیه کند.

على علیه السلام هیچگاه سائل را رد نمی‌کرد و می‌فرمود: اگر من احساس کنم که کسى از من چیزى خواهد خواست پیش از اظهار او در اجابت دعوتش پیشدستى می‌کنم؛ زیرا حقیقت جود ناخواسته بخشیدن است.

على علیه السلام می‌فرمود حاجتمندان حاجت خود را روى کاغذ بنویسند تا خوارى و انکسار سؤال در چهره آنها نمایان نشود. على علیه السلام چهار درهم پول داشت یکى را در موقع شب انفاق نمود و یکى را در روز و یک درهم آشکارا و یک درهم در نهان. آنگاه این آیه نازل شد که مفسرین شأن نزول آن را در مورد انفاق آن حضرت نوشته ‏اند:

الذین ینفقون اموالهم باللیل والنهار سرا و علانیة فلهم اجرهم عند ربهم ولا خوف علیهم ولا هم یحزنون (1) ؛ کسانی که اموال خود را در شب و روز، نهانى و آشکارا انفاق می‌کنند، براى آنها نزد پروردگارشان پاداشى است و ترس و اندوهى بر آنها نباشد. (2) 

پس از قتل عثمان که على علیه السلام به مسند خلافت نشست، عربى نزد آن حضرت آمد و عرض کرد من به سه نوع بیمارى گرفتارم، بیمارى نفس، بیمارى جهل، بیمارى فقر! على علیه السلام فرمود مرض را باید به طبیب رجوع کرد و جهل را به عالم و فقر را به غنى.

آن مرد گفت شما هم طبیب هستید و هم عالم و هم غنى!

حضرت دستور داد از بیت المال سه هزار درهم به او عطاء کردند و فرمود هزار درهم براى معالجه بیمارى و هزار درهم براى رفع پریشانى و هزار درهم ‏براى معالجه نادانى. (3)

علماء و مفسرین عامه و خاصه نقل کرده ‏اند على علیه السلام در مسجد نماز می‌خواند و در رکوع بود که سائلى در حالی که درخواست می‌کرد از کنار او گذشت و آن حضرت انگشتر خود را که در دست داشت با اشاره به او بخشید، سائل وقتى از او دور شد با رسول اکرم صلى الله علیه و آله برخورد نمود؛ حضرت پرسید چه کسى این انگشتر را به تو داد؟ سائل اشاره به على علیه السلام نمود و گفت این شخص که در رکوع است. آنگاه آیه: انما ولیکم الله و رسوله ... که آیه ولایت بوده و ضمنا اشاره به خاتم بخشى آن حضرت است نازل شد. (4) 

على علیه السلام تنها به بخشش مال اکتفاء نمی‌کرد بلکه جان خود را نیز در راه حق ایثار نمود؛ در شب هجرت به خاطر پیغمبر صلى الله علیه و آله از جان خود دست شست و به استقبال مرگ رفت. معنى پر مغز ایثار همین است که جز على علیه السلام کسى بدان پایه نرسیده است.


ایثار مقدم داشتن دیگران است بر نفس خود و کسى تا تسلط کامل بر نفس نداشته باشد، نمی‌تواند مال و جان خود را به دیگرى بدهد. این صفت از سجایاى اخلاقى و صفات ملکوتى است که در هر کسى پیدا نمی شود. على علیه السلام با زحمت و مشقت زیاد نانى تهیه کرده و براى فرزندان خود مى ‏برد، در راه سائلى رسید و اظهار نیازمندى کرد حضرت نان را به او داد و با دست خالى به خانه رفت.

روزى با غلام خود قنبر به بازار رفت و دو پیراهن نو و کهنه خرید کهنه را خود پوشید و نو را به قنبر داد.


محدثین و مورخین، همچنین مفسرین ذیل تفسیر آیات سوره دهر (هل اتى) هر یک با مختصر تفاوتى در الفاظ و عبارات در مورد ایثار على علیه السلام به طور خلاصه چنین نوشته‏ اند که حسنین علیهماالسلام مریض شدند، پدر و مادر آنها و حتى خود حسنین نذر کردند که پس از بهبودى سه روز به شکرانه آن روزه بگیرند. فضه خادمه منزل نیز از آنها پیروى نمود.

چون خداوند لباس عافیت به آنها پوشانید، به نذر خود وفا کرده و مشغول روزه گرفتن شدند. على علیه‌السلام سه صاع جو از شمعون یهودى که همسایه‏ شان بود قرض کرد و به منزل آورد حضرت زهرا علیهاالسلام روز اول یک صاع از آن را آرد نموده و (به تعداد افراد خانواده) پنج گرده نان پخت. شب اول موقع افطار سائلى پشت در صدا زد اى خانواده پیغمبر من مسکین و گرسنه ‏ام از آنچه می‌خورید مرا اطعام کنید که خدا شما را از طعام‌هاى بهشتى بخوراند؛ خاندان پیغمبر هر پنج قرص را به مسکین داده و خود با آب افطار کردند.

روز دوم فاطمه علیهاالسلام ثلث دیگر جو را آرد کرد و پنج گرده نان پخت. شامگاه موقع افطار یتیمى پشت در خانه حرف‌هاى مسکین شب پیشین را تکرار کرد؛ باز هر پنج نفر قرص‌هاى نان را به او داده و خود با آب افطار کردند. روز سوم فاطمه علیهاالسلام بقیه جو را به صورت نان در آورد و موقع افطارى اسیرى پشت در آمد و سخنان سائلین دو شب گذشته را به زبان آورد. باز خاندان پیغمبر نان‌ها را به او دادند و خودشان فقط آب چشیدند. روز چهارم حسنین علیهماالسلام چون جوجه می‌لرزیدند. وقتى پیغمبر صلى الله علیه و آله آنها را دید فرمود پناه مى‏برم به خدا که شما سه روز است در چنین حالید. جبرئیل فورا نازل شد و 18 آیه از سوره هل اتى را (از آیه 5 تا آیه 22) در شأن آنها و توضیح مقامات عالیه ‏شان در بهشت برین به رسول اکرم صلى الله علیه و آله قرائت کرد که یکى از آیات مزبور اشاره به انفاق و اطعام سه روزه آنها است؛ آنجا که خداوند تعالى فرماید:

و یطعمون الطعام على حبه مسکینا و یتیما و اسیرا. (5) 

و در آخر آیات نازله هم از عمل بی‌ریا و خالصانه آنها قدردانى ‏کرده و فرماید: ان هذا کان لکم جزاء و کان سعیکم مشکورا. یعنى البته این (مقامات و نعمت‌هاى بهشتى که در آیه‏ هاى پیش آنها را توضیح داده) پاداش عمل شما است و سعى شما مورد رضایت و قدردانى است. (6)

 


پى‏ نوشت‌ها:

(1) سورة بقره آیه 274

(2) کشف الغمه ص 93ـ ینابیع المودة ص 92ـ مناقب ابن مغازلى ص 280

(3) جامع الاخبار ص 162

(4) مناقب ابن مغازلى ص 313ـ کفایة الطالب ص 250 و کتب دیگر.

(5) سوره دهر آیه 8

(6) شواهد التنزیل جلد 2 ص 300ـ امالى صدوق مجلس 44 حدیث 11ـ کشف الغمه ص 88 و کتب دیگر.



Related image



نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.