امام علی علیه السلام

کرامات امام علی علیه السلام

امام علی علیه السلام

کرامات امام علی علیه السلام

علی علیه السلام در کتب اهل سنت

[الریاض النضرة 2/ 214] از «عمر بن خطّاب» روایت کرده است که رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله فرمود:

هیچکسى به اندازه على علیه السّلام به کسب فضائل نائل نیامده است؛ فضائل آن حضرت به اندازه ‏اى است که هر کسى به حقیقت آنها برسد، او را به راه راست هدایت مى‏ کند و از گمراهى رهائى مى ‏بخشد.

«طبرانى» هم، این روایت را نقل کرده است.

[مستدرک الصحیحین 3/ 107] از «محمد بن منصور طوسى» روایت کرده است که از «احمد بن حنبل» شنیدم، مى‏ گفت:

فضائلى که براى على علیه السّلام شمارش شده به اندازه ‏اى است که، براى هیچیک از صحابه پیغمبر، آنچنان فضائلى، ذکر نشده است.

 [الاستیعاب 2/ 466] مى ‏نویسد: «احمد بن حنبل» و «اسماعیل بن اسحاق قاضى» اظهار داشته‏ اند،

احادیثى که به «سند حسن» درباره فضائل حضرت مولى على علیه السّلام روایت شده است، درباره هیچیک از صحابه، روایت نشده ‏است.

و «احمد بن شعیب بن على نسائى» همین موضوع را هم متذکر شده است.


 Related image

 

فضائل زیاد علی علیه السلام


مؤلف گوید: همین حدیث را «ابن حجر عسقلانى» در «صفحه 72 صواعق» و در «فتح البارى 8/ 71» و «شبلنجى» در «نور الابصار صفحه 73» متذکر شده‏ اند و به سند مزبور، علاوه بر «احمد حنبل» و «اسماعیل بن اسحاق» و «نسائى»، «ابو على نیشابورى» را اضافه کرده‏ اند.

[الامامة و السیاسة ص 93] نقل کرده است، گویند

مردى از قبیله همدان به نام «برد» بر معاویه وارد شد، در این هنگام «عمرو بن عاص» از حضرت على علیه السّلام نکوهش مى‏کرد، مرد همدانى خطاب به او گفت: اى عمرو! از پیرمردان خودمان شنیده ‏ام که رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله فرموده است: «من کنت مولاه فعلىّ مولاه» و اضافه کرد: آیا این حدیث که از رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله روایت شده است، صحیح است یا باطل، درست است یا نادرست؟ «عمرو» گفت: این حدیث صحیح و درست است. و من براى تأیید درستى آن، اضافه مى‏ کنم که مناقب و فضائل هیچیک از صحابه پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله، به اندازه مناقب و فضایل على علیه السّلام نیست! مرد همدانى از شنیدن آن، شگفت زده و بیمناک شد.

[تاریخ بغداد 2/ 221] از «ابن عباس» روایت کرده است که

سیصد آیه در قرآن کریم، در شأن حضرت على علیه السّلام، نازل شده است.

[الصواعق المحرقة ص 76 و نور الابصار شبلنجى ص 73] اظهار داشته ‏اند، «ابن عساکر» از «ابن عباس» نقل کرده است،

آیاتى که در قرآن کریم در شأن حضرت على علیه السّلام روایت شده، در حق هیچیک از صحابه، نازل نشده است.



علی علیه السلام نخستین مسلمان


 [صحیح ترمذى 2/ 301] از «ابو حمزة» که مردى از انصار بود، روایت کرده است که از «زید بن ارقم» شنیدم، مى‏ گفت:

نخستین کسى که افتخار تشرّف به آئین اسلام را پذیرفت، على علیه السّلام بود.

مؤلف گوید: این حدیث را «حاکم» در کتاب [مستدرک الصحیحین 3/ 136] روایت کرده است و صحت آنرا تصدیق نموده است و «نسائى» نیز در کتاب [خصائص ص 2] نقل کرده است و «ابن سعد» هم، در [طبقات 3/ قسم 1/ 12] روایت کرده است و «ابن اثیر» هم در [اسد الغابة 4/ 17] و «متّقى» هم، در [کنز العمال 6/ 400] نقل کرده و اضافه نموده است: این حدیث را «ابن ابى شیبه» روایت کرده است و «احمد بن حنبل» در مجلد چهارم مسندش این حدیث را به دو سند، روایت کرده یکى در صفحه 368 و دیگرى در صفحه 371 و این حدیث را «ابن جریر طبرى» در [تاریخ طبرى 2/ 55] به دو سند نقل کرده است.

 [تاریخ ابن جریر طبرى 2/ 57] از «محمد بن منکدر» و «ربیعة بن ابى عبد الرحمن» و «ابو حازم مدنى» و «کلبى» روایت کرده است که به اتفاق گفته‏ اند:

حضرت على علیه السّلام نخستین بزرگوارى است که اسلام آورده است. «کلبى» اضافه کرده است: اسلام او، در سنین نه سالگى بوده است.

[مستدرک الصحیحین 3/ 465] از «ابن عباس» روایت کرده است، «ابو موسى اشعرى» گفت: على علیه السّلام نخستین بزرگوارى است که به رسول گرامى صلّى اللّه علیه و آله پیوسته و آئین او را پذیرفته است. «حاکم» گوید: این حدیث از سند صحیح برخوردار است. [همان کتاب 3/ 136] از «سلمان فارسى» روایت کرده است که

رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله فرمود: نخستین کسى که کنار حوض کوثر بر من وارد مى ‏شود، نخستین کسى است که اسلام آورده است، او همانا على بن ابیطالب علیه السّلام است.

مؤلف گوید: این حدیث را «خطیب بغدادى» در [تاریخ بغداد 2/ 18] روایت کرده است و همچنین «ابن عبد البرّ» در [استیعاب 2/ 457] و «ابن اثیر» در [اسد الغابة 4/ 17] و «مناوى» در «کنوز الحقایق» نقل کرده و اضافه نموده است: این حدیث را «دیلمى» متذکر شده است و «متّقى» در [کنز العمال 6/ 400] یادآورى کرده و مى‏نویسد: این حدیث را «ابن ابى شیبه» نقل کرده است و «هیثمى» در [مجمع 9/ 102] متعرض شده است و مى‏افزاید: «طبرانى» آنرا نقل کرده است.[همان کتاب 3/ 499] از «قیس بن ابى حازم» روایت کرده است که گفت:

در بازار مدینه به گردش مى‏پرداختم در مسیر خود به دکانهاى روغن زیتون فروشى رسیدم، سواره‏اى را دیدم، که گروهى از مردم اطراف او را فرا گرفته ‏اند و آن سواره بر حضرت على بن ابیطالب علیه السّلام ناسزا مى‏ گوید، در این هنگام، «سعد بن ابى وقّاص» فرا رسید و توقف کرده، پرسید: این سواره کیست؟ در پاسخ گفتند: مردکى است که به حضرت على علیه السّلام ناسزا مى ‏گوید. پیش آمد و جمعیت مردم را شکافت‏ تا در برابر آن مرد قرار گرفت و گفت: اى مرد! چرا به على علیه السّلام ناسزا مى‏ گوئى؟ مگر نه اینست که او نخستین کسى است که اسلام اختیار کرده است؟ و اوّلین کسى است که با پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله نماز خوانده است؟ مگر نه اینست که او از همه مردم پارساتر، و از همگان داناتر است (تا آنجا که گفته است) مگر نه اینست که او داماد رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله و پرچمدار او، در جنگهاى آنحضرت است؟ سپس «سعد بن ابى وقاص» رو به قبله ایستاد و دستهایش را بالا برد و گفت: پروردگارا! براستى که این از ولیّى از اولیاى تو عیبجوئى مى ‏کند و به او ناسزا مى‏ گوید، اینک پروردگارا پیش از آنکه این جمعیت متفرق شوند، قدرت خویش را در نابودى این مردک، به آنها نشان بده. «قیس» مى‏ گوید: به خدا سوگند! هنوز مردم متفرق نشده بودند که اسب، او را بسوى دکان روغن فروشى پرتاب کرد، چنان سرش به زمین خورد که سر و مغزش شکافت!

«حاکم» گوید: این حدیث بنابر رویه «بخارى» و «مسلم»، از احادیث صحیح است.


مؤلف گوید: این حدیث را «متّقى» در [کنز العمّال 6/ 153] و «هیثمى» در [مجمع 9/ 101 و 114] متذکر شده ‏اند و هر دو تن گفته ‏اند: این حدیث را «طبرانى» هم، نقل کرده است. «متقى» گوید: این حدیث را «طبرانى» در «الکبیر» روایت کرده و «هیثمى» گوید: سند این حدیث، از رجال موثّقى برخوردار است.

[مسند ابو حنیفه ص 247] از «حبّه» روایت کرده است، از حضرت على بن ابیطالب علیه السّلام شنیدم که مى‏ فرمود:

من نخستین کسى هستم که اسلام اختیار کرده و با رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله نماز خوانده ‏ام.

مؤلف گوید: این حدیث را «خطیب» بغدادى در [تاریخ بغداد 4/ 233] روایت کرده است.

 [الاصابة 4/ قسم 1/ 118] مى‏نویسد: «ابن شاهین» از طریق «ابراهیم بن جعفر»، او هم از پدرش، «جعفر بن عبد الله بن سلمه»، او هم از «عمرو بن مرّة جهنى» و «عبد الله فضاله مزنى» که دوست یکدیگر بوده‏ اند، از «جابر» روایت کرده است، مسلمانان به اتفاق ابراز داشته‏ اند که على بن ابیطالب علیه السّلام نخستین کسى است که اسلام آورده است.

[همان کتاب 8/ قسم 1/ 183] مى ‏نویسد: «ابن منده» از روایت «على بن هاشم بن برید» نقل کرده است که «لیلاى غفارى» گفته است:

من در جنگها حضور پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله شرفیاب بودم و به مداواى مجروحان مى ‏پرداختم و به‏ عیادت بیماران مى‏رفتم آنگاه که حضرت على علیه السّلام بسوى بصره حرکت کرد، همراه آن حضرت، عازم بصره شدم، در ملاقاتى که با «عایشه» دست داد، از وى پرسیدم: آیا فضیلتى راجع به حضرت على علیه السّلام، از حضرت رسول اکرم صلّى اللّه علیه و آله شنیده‏اى؟ در پاسخ گفت: آرى! بخاطر دارم در یکى از روزها که من و رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله در خانه بودیم، على علیه السّلام- که جامه پنبه‏ اى پوشیده بود- وارد شد و در میان من و پیغمبر صلّى اللّه علیه و آله نشست، به او گفتم: مگر جاى دیگر در این خانه گشاده ‏تر از اینجا، پیدا نکردى که در میان من و پیغمبر نشستى؟ رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله فرمود: اى عایشه! برادر مرا براى من، واگذار؛ چرا که او، نخستین کسى است که اسلام آورد، و آخرین کسى است که پیمان خود را با من استوار مى ‏دارد و اولین کسى است که روز قیامت، با من ملاقات مى ‏کند.

 [اسد الغابة 5/ 520] به سند خود، از «حارث» از حضرت امیر المؤمنین على علیه السّلام روایت کرده است که

«ابو بکر» و «عمر» به حضور رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله شرفیاب شده و حضرت زهراى مرضیه علیها السّلام را از آن حضرت، خواستگارى کردند. رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله خواستگارى آنان را پاسخ نداد و از ازدواج حضرت زهرا علیها السّلام با آنان، امتناع ورزید. وقتى که آن دو تن به آرزوى خود نرسیدند، «عمر» در ملاقاتى که با حضرت على علیه السّلام داشت، خطاب به آن حضرت گفت: تو یا على، شایسته‏ اى که دختر پیغمبر صلّى اللّه علیه و آله را به همسرى خود درآورى. على علیه السّلام فرمود: من تهیدستم و جز زرهى که آنرا در معرض گرو درآورم، چیز دیگرى ندارم. سرانجام حضرت على علیه السّلام به خواستگارى آن حضرت اقدام کرد. رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله پیشنهاد خواستگارى او را پاسخ داد. هنگامى که پاسخ خواستگارى على علیه السّلام به اطلاع حضرت زهرا علیها السّلام رسید، گریست؛ رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله به ملاقات حضرت زهرا علیها السّلام تشریف فرما شد و فرمود: اى فاطمه! چرا گریه مى ‏کنى؟ به خدا سوگند! تو را به همسرى بزرگوارى در آوردم که عملش، از همگان بیشتر، و بردباریش، از همه‏ بیشتر، و نخستین کسى است که اسلام آورده است.

مؤلف گوید: این حدیث را «متّقى» در [کنز العمال 6/ 392] روایت کرده است. و از حضرت على علیه السّلام نقل کرده است که رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله فاطمه زهرا علیها السّلام را به همسرى من در آورد- تا آخر حدیث- و اضافه کرده است: این حدیث را «ابن جریر» روایت کرده و صحت آنرا امضا کرده است و «دولابىّ» هم در کتاب «الذّریّة الطّاهرة» به نقل این حدیث پرداخته است.

(1) [الریاض النضرة 2/ 182] از «انس» روایت کرده است، هنگامى که رسول اکرم صلّى اللّه علیه و آله، حضرت فاطمه زهرا علیها السّلام را به همسرى حضرت على علیه السّلام در آورد، به «امّ ایمن» فرمود: وسائل زفاف دخترم را فراهم کن و او را به خانه على علیه السّلام هدایت نما و به زهرا بگو تا پیش از آنکه من با او ملاقات کنم، به انجام کارى شتاب نکند. پس از آنکه رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله نماز عشاء را بجا آورد. کوزه آبى را بدست گرفت و به اندازه‏ اى که خدا مى‏خواست، دعا خواند و در آن کوزه دمید و با همان کوزه به خانه على علیه السّلام رهسپار شد، به على علیه السّلام فرمود: از آب این کوزه بیاشام و با آن وضو بگیر. به حضرت زهرا علیها السّلام هم، فرمود: از آب این کوزه بیاشام و با آن وضو بگیر. پس از آن، در خانه را به روى آن دو نفر بست و از خانه بیرون رفت، در همین حال فاطمه علیها السّلام گریست! رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله فرمود: چرا گریه مى‏کنى؟ با آنکه تو را به همسرى بزرگ مردى در آورده‏ام که از همه مردم، پیشتر اسلام اختیار کرده است و از همه آنها، اخلاقش بهتر و والاتر است.


علی علیه السلام پرورش یافته رسول خدا(ص)

 

[مستدرک الصحیحین 3/ 576] از «ابو الحجاج مجاهد بن جبر» روایت کرده است که گفت:

از نعمتهایى که خداى تعالى به على بن ابیطالب علیه السّلام ارزانى فرموده است، همانا خیر و برکتى است که به وى روزى فرموده و اراده حق تعالى در این رابطه نصیبش گردیده است. از جمله، در یکى از سالها، قبیله قریش به خشکسالى شدیدى دچار شد- این در حالى بود که جناب ابو طالب علیه السّلام نانخور زیادى داشت و از عهده هزینه زندگى آنان آنهم در چنین وضعیتى بر نمى ‏آمد- در این هنگام، رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله به عمویش، «عباس»، که در میان بنى هاشم از همه توانگرتر بود، فرمود: اى ابا الفضل! بدیهى است برادرت، «ابو طالب»، نانخور زیادى دارد، اینک که مردم دچار چنین بحران خشکسالى گردیده ‏اند، پیشنهاد من اینست که با «ابو طالب» ملاقات کرده و از کثرت نانخور او بکاهیم؛ به این معنى که من سرپرستى یکى از پسران او را به عهده بگیرم و تو هم، یکى از پسرانش را تحت کفالت خود قرار بدهى. «عباس» پیشنهاد آن حضرت را پذیرفت و هر دو به ملاقات «ابو طالب» رفتند و در ضمن ملاقات، به اطلاع وى رساندند که به این منظور به خانه تو آمده ‏ایم تا از نانخورهاى تو بکاهیم و تا زمانى که مردم در خشکسالى هستند، ما تو را یارى نمائیم.

«ابو طالب» گفت: اکنون که چنین تصمیمى دارید، «عقیل» را در اختیار من بگذارید و راجع به فرزندان دیگرم، بگونه ‏اى که اراده دارید و صلاح مى‏ دانید، عمل نمائید. پیغمبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله، حضرت على بن ابیطالب علیه السّلام را از میان فرزندانش انتخاب کرد و او را در ردیف نانخورهاى خود قرار داد و «عباس» هم، «جعفر بن ابیطالب» را از فرزندان او برگزید و به نانخورهاى خود افزود. حضرت على علیه السّلام همچنان در تحت کفالت رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله بود تا اینکه روزگار بعثت رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله پیش آمد و حضرت على علیه السّلام از رسول اکرم صلّى اللّه علیه و آله پیروى کرد و نبوت آن حضرت را تصدیق نمود. از سوى دیگر، «جعفر بن ابیطالب» هم در تحت حمایت «عباس» بود تا اسلام اختیار کرد و از حمایت «عباس»، بى‏ نیاز گردید.

[همان کتاب 3/ 576] از «زید بن على بن الحسین» از پدرش، او هم از جدش علیهم السّلام روایت کرده است که

در یکى از اوقات، رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله به اتفاق عموهایش، «عباس» و «حمزه»، متوجه به «على» و «جعفر» و «عقیل» شدند که در زمین مجاور مشغول کار بودند، رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله به «عباس» و «حمزه»، توجه کرده، فرمود: از این سه برادر هر یکى را که مى‏ خواهید براى خود برگزینید. یکى از آن دو گفت: من «جعفر» را بر مى‏ گزینم و آن دیگرى، گفت: من «عقیل» را انتخاب مى‏ کنم؛ رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله فرمود: شما برگزیده خویش را اختیار کردید، خداى تعالى هم، على علیه السّلام را براى من انتخاب کرده است‏.



Image result for ‫امیرالمومنین علی علیه السلام‬‎





منبع:  http://ahlolbait.com

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.